8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی

1 سر نامه را نامی افسر بود که آن افسر آرای هر سر بود

2 بدان بی نیازی است ما را نیاز کز او یافته هر دوگیتی طراز

3 خدایی که جان و جهان آفرید به حرفی هم این وهم آن آفرید

4 یگانه خدایی که بی چون و بود ز اندیشه و وهم بیرون بود

1 محمد شهنشاه پیغمبران به سوی خدا رهبر رهبران

2 رسولی که گیتی خدا پیش بود به تن خلعت کبریاییش بود

3 پس از ایزد او بود و چیزی نبود وزو یافت هستی فراز و فرود

4 جز او مرکز آفرینش مدان چراغ ره و نور بینش مدان

1 شه اوصیا داور اولیا زرویش عیان، فره ی کبریا

2 صفات خدایی از او آشکار رخش مظهر جلوه ی کردگار

3 کسی کاین خداوند دین را شناخت به خوبی، جهان آفرین را شناخت

4 زمهرش، دل هر که بی نور شد بدو دیو، نزدیک و حق دور شد

1 همان به که جام نبیدی زنم در خانقاه امیدی زنم

2 ستانم ز پیر مغان آب تاک زآلودگی ها کنم خویش، پاک

3 به هر ماه از غزه اش تا به سلخ شوم بی خود از شور صهبای تلخ

4 بده ساقی آن آب آتش مزاج بکن در دم از درد جامی، علاج

1 به هر نامه اندر که دیدم چنین خبر داده او را بزرگان دین

2 که مختار، از مام فرخ نژاد به سال نخستین هجرت بزاد

3 چو ده ساله گشت او رسول خدای بیفراشت خرگه به مینو سرای

4 پدرش، آن یل نامبردار بود که در وقعه ی جسر سردار بود

1 ره آتش تیز بگرفت پیش سزا دید از زشت کردار خویش

2 بدید ازخدا کیفر کار زشت به داس عقوبت درود آنچه کشت

3 از این مژده مختار شد شادمان زبطحا سوی کوفه آمد دمان

4 به دست اندرش، حکم دارای دین پناه جهان سیدالساجدین (ع)

1 بزرگان که بودند در آن دیار به دین پیرو شیر پروردگار

2 نهانی پی عهد و پیمان اوی به کاشانه گشتند مهمان اوی

3 همی بود فرزانه در فکر کار که نقش دگر چرخ، کرد آشکار

4 فرستاد پیکی زبیری نژاد زبطحا به عبد الله بد نهاد

1 بدو باز گفتند فرمان شاه شکفته رخ آمد یل رزمخواه

2 یکی انجمن چون یکی بوستان به کاخش بیاراست از دوستان

3 سلام شه دین بدیشان رساند همه آنچه فرموده بد، باز راند

4 پذیرایی فرمان شدند آن سران ببستند پیمان کران تا کران

1 بیامد نهان پیش والی بگفت سخن ها که ازکار مهتر شنفت

2 چو عبدالله آگه از این راز شد دژم گشت و با اندوه انباز شد

3 ابا شحنه گفتا: تو هشیار باش همه شب پی پاس بیدار باش

4 زکار آزموده سواران کار گروهی به هر رهگذر برگمار

1 که آیند یاران ما بهر جنگ و گرنه ز دشمن شود کار تنگ

2 پسندید مختار گفتار مرد بفرمود تا پی توانی چو کرد

3 برآیند بر بام، گردنکشان فروزند آتش زبهر نشان

4 چو بر زد زبانه ز آتش شرار زهر سو بدیدند مردان کار

آثار الهامی کرمانشاهی

8 اثر از خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خیابان چهارم در شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) الهامی کرمانشاهی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی