1 ما انفس و افاق بدیدیم و گذشت واندر سر هر دو خط کشیدیم و گذشت
2 کردیم توجه بمقام معلوم وز گر مروی بدو رسیدیم و گذشت
1 ایخواجه علی توئی جهان همه جود نامد بدلیری تو هرگز بوجود
2 کو رستم زابلی و کو حاتم طی تا پیش دل و دست تو آرند سجود
1 ای ابن یمین مشقت کلک ببین بگریز از او و راحت ملک ببین
2 گر در نشانده در زمرد خواهی در غنچه بیا شکوفه بلک ببین
1 خواهی که ترا هیچ بدی ناید پیش تا بتوانی سخن مگوی از کم و بیش
2 زیرا که ز ناگفته پشیمان نشوی وی بس که پشیمان شوی از گفته خویش
1 ما بر در شکریم و قناعت همه سال فارغ شده از نیک و بد اهل جدال
2 نی دل سوی ماضی و نه بر مستقبل چشم در کلبه عزلتیم مشغول بحال
1 هم عاشق آنروی چو مه دارم دل هم بسته آنزلف سیه دارم دل
2 گفتم که تو داری دل من گفتا نه من نیستم آنکس که نگهدارم دل
1 آنکس که بدو بود دلم نازستان میکرد ازو کلاغ پرواز ستان
2 داد از کرم خود زر و سیمم بسیار گر تو بکرم ازو کمی باز ستان
1 ای بخت جوان بیاو در ساغر پیچ دست خرد پیر بساغر بر پیچ
2 شاغوله دستار تو اینجا نخرند دستار نگهدار و برو در سر پیچ
1 تا قدر بلند آسمان پست شود با جود تو هر چه نیست آن هست شود
2 کان گر چه زر و سیم فراوان دارد از دست و کف تو چون کف دست شود
1 دی ابن یمین صبحدمی جام بدست با سر و قدی بر سر گلزار نشست
2 او خورد می و غنچه لبان گلگون کرد وینطرفه که نرگس بچمن آمد مست