ایدل همه حاجتی روا از ابن یمین فریومدی رباعی 1
1. ایدل همه حاجتی روا باد ترا
لیکن ز من اینمژده ترا باد ترا
...
1. ایدل همه حاجتی روا باد ترا
لیکن ز من اینمژده ترا باد ترا
...
1. ای تازه تر از برگ سمن روی ترا
صد عاشق شیداست بهر کوی ترا
...
1. آئینه جان تیره اگر نیست ترا
پس بهر چه بر دوست نظر نیست ترا
...
1. از خرد و بزرگ هر که دیدست مرا
بر مردم چشم خود گزیدست مرا
...
1. ای حاصل عمرم از تو بدنامیها
در کام دل من از تو ناکامیها
...
1. ایزد بوجود از عدم آباد مرا
آورد و هر آنچ بایدم داد مرا
...
1. آنخواجه که سروریست بر خلق او را
هست اطلس آسمان کم از دلق او را
...
1. ایساقی گلرخ بیار آن آب آتش فام را
غائب مدار از دست می در بزم خسرو جام را
...
1. گر کار بکام آرزو نیست مرا
میل طلبش بهیچ رو نیست مرا
...
1. دل باز بسوداش در انداخت مرا
و اندر کف صد شور و شر انداخت مرا
...
1. خوش نیست دل خسته ریش از تو جدا
هستیم نه بر مراد خویش از تو جدا
...
1. گل را بسحر نظر ربا کرد صبا
واراست و سوی چمن آورد صبا
...