1 ای پسر در ضبط آنچت هست جهدی مینمای تا زهر چ آن نیست اندوهی نباید خوردنت
2 لیکن ار ضبط از ره امساک خواهی کردنش خون نام و ننگ تو زانپس بود در گردنت
3 بشنو از من تا نمایم در معاشت راه راست سنت ابن یمین باید بجای آوردنت
4 از در افراط و ازتفریط بودن محترز بر طریق اقتصاد آهنگ باید کردنت
1 عماد دولت و دین ای وزیر زاده ملک چه جای زاده که این کار پیشه و فن تست
2 دلیل صحت نفس و طهارت نسبت غرارت شرف نفس و خلق احسن تست
3 عطارد ار چه که باشد به زیرکی مشهور ولی چو با تو کنندش قیاس کودن تست
4 اگر چه سوسن آزاد ده زبان باشد ولی چو بنده بوقت ثنات الکن تست
1 ای نسیم صبحگاهی بر تو جان افشان کنیم گر کنی آگه ز حالم خواجه نصرالله را
2 آن سرافرازیکه دائم دارد اندر شکر خویش فیض ابر دست او رطب اللسان افواه را
3 و آنکه با تدبیر رأی او توان گفتن کنون کز کتان دست تعدی هست کوته ماه را
4 چون ببوسی خاک درگاهش اگر فرصت بود عرضه دار احوال این داعی دولتخواه را
1 منور شد به شمس دولت و دین دو گیتی چون هم این دارد هم آن را
2 خرد در جنب ذات پاک اصلش فروتر از هجین دارد هجان را
3 شکست تیر را در عهد کلکش سپهر اندر کمین دارد کمان را
4 به قصد جان بدخواهانش مریخ کشیده در سنین دارد سنان را
1 ایدل بجستجوی هنر در جهان بگرد باشد که آوریش بهر حیلتی بدست
2 مرد آن بود که درگه و بیگه نشان علم جوید بهر دیار ز هر هوشیار و مست
3 گر علم یافت سرور اقران خویش گشت ور مرد عذر او بر اصحاب روشنست
1 اگر نیک و گر بد چو خواهد رسید ز ایام عمر تو روزی بشب
2 ببین روز را تا صلاح تو چیست بغم به که آری بشب یا طرب
1 رسد ایدل بتو روزی تو بیسعی ولیک از گدا طبعی خویشت هوس خواستن است
2 چه نشینی بهوس مار صفت بر سر گنج از سر جمله سرانجام چو برخاستن است
3 رو قناعت کن و در تربیت حرص مکوش که مغیلان نه چو سرو از پی پیراستن است
4 رنج بر جان چه نهی بهر جان آرائی این خود آراسته بیزحمت آراستن است
1 ما بدوری فتاده ایم کنون که عجائب درو فراوانست
2 زان عجائب یکی بخواهم گفت که نمودار اکثر انست
3 بسلامت نمیزید اکنون جز کسی کو مطیع فرمانست
4 من ندارم منازعت با کس بر من این مشکلات آسانست
1 حالت مال و علم اگر خواهی تا بدانی که هر یکی چونست
2 مال دارد چو بدر روی به کاست علم چون ماه نو در افزونست
3 رفع را بین که حق ادریس است کسر را بین که مال قارونست
4 طلب مال بهر علم بود هر که را طلعت همایونست
1 ایدل وفا امید مدار از مدار چرخ کین هرزه گرد مالک ادوار خویش نیست
2 گر چون سپهر گرد جهان دورها کنی یکدل به تیر می نتوان زد که ریش نیست
3 لطف ملک ز سگ صفتان آرزو مبر کاندر نهاد گرگ شبانی میش نیست
4 هر جا که صیت مکرمت آنجا قویترست آواز طبل و حیله روباه بیش نیست