باد میمون نهضت از ابن یمین فریومدی قصیده 141
1. باد میمون نهضت رایات شاه دین پناه
آنکه بر خلقش بحق کردست ایزد پادشاه
1. باد میمون نهضت رایات شاه دین پناه
آنکه بر خلقش بحق کردست ایزد پادشاه
1. دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله
صد گونه در صمیم سویدای دل گله
1. شاد باش ایدل که خوش آمد بشیراز گرد راه
مژده داد از مقدم میمون شاه دین پناه
1. فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه
خورشید ملک شیخ علی سایه اله
1. ای سپهر بیوفا با ما جفا تا کی کنی
با گروه پر جفا آخر وفا تا کی کنی
1. الا ای نسیم سحر گر توانی
قدم رنجه کن یک سحر بی توانی
1. باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری
کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری
1. بخلوت با خرد گفتم شبی کای پیر نورانی
توئی کت حل هر مشکل مسلم شد بآسانی
1. بر آمدم صبحدم باد بهاری
جهان خوشبوی گشت از مشک تاری
1. بهارست ای پسر در ده ز بهر رفع دلتنگی
شرابی چون گل و لاله بخوشبوئی و خوشرنگی
1. بیا تا عشرت آبادی چو خلد جاودان بینی
چه خلد جاودان کین را بسی خوشتر از آن بینی
1. تا زمان باشد کسی را در زمان سروری
از علاءالدین و الدنیا نزیبد برتری