17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 ای کرمت نظم داده کار جهانرا والی اقلیم جسم ساخته جانرا

2 داده شتاب و درنگ از ره حکمت قدرت تو هیأت زمین و زمانرا

3 کرده گهر پاش و درفشان بطبیعت از کرم ابر بهار و باد خزانرا

4 بهر شکار خرد ز غمزه و ابرو داده بهر ماهروی تیر و کمانرا

1 ایدل ار خواهی گذر برگلشن دارالبقا جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوا

2 ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو نهی دست زن در عروه و ثقای شرع مصطفی

3 راه شرع مصطفی از مرتضی جوزانکه نیست شهر علم مصطفی را در بغیر از مرتضی

4 مرتضی را دان ولی اهل ایمان تا ابد چون ز دیوان ابد دارد مثال انما

1 اگر تو جلوه دهی قامت چو طوبی را ز خلد باز ندانند دار دنیی را

2 گهی که سلسله زلف را بجنبانی جنون شود متمنی عقول اولی را

3 ندید روی ترا بت پرست و گر بیند گمان مبر که برد سجده لات و عزی را

4 از آنزمان که بدنیا شکفت چون تو گلی نهاد دست قضا چار باغ عقبی را

1 مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفا ابن عم مصطفی را دان علی مرتضا

2 آن علی اسم و مسمی کز علو مرتبت اوج گردون با جنابش ارض باشد با سما

3 آنکه از مغرب بمشرق کرد رجعت آفتاب تا نماز با نیاز او نیفتد در قضا

4 آنکه نسبت خرقه را یکسر بدرگاهش برند سالکان راه حق از اولیاء و اتقیا

1 مدتی گردون ز غیرت داشت سرگردان مرا زانک در دانش مزید یافت بر اقران مرا

2 منت ایزد را که باز از ظلمت حرمان چو خضر رهنما شد بخت سوی چشمه حیوان مرا

3 بودم اندر تیه حیرت مدتی همچون کلیم برد سوی طور همت پرتو یزدان مرا

4 گر چه بودم ساکن بیت الحزن یعقوب وار نزد یوسف برد بخت از کلبه احزان مرا

1 واجب بود از راه نیاز اهل زمن را در خواستن از حق بدعا شیخ حسن را

2 آنسایه یزدان که چو خورشید بیاراست رایش بصفا روی زمین را و زمن را

3 در رسته بازار هنر ملک خریدست وز گوهر شمشیر ادا کرده ثمن را

4 گر جمله جهان صدقه کند همت رادش اینخانه ادا را بود اثار نه من را

1 ای کرده روز را ز شب قیرگون نقاب یعنی فکنده سایه سنبل بر آفتاب

2 دانی عرق چگونه بود بر عذار او چون بر صحیفه گل تر قطره گلاب

3 در هیچ فصل چون قد و خد تو سرو و گل در روضه وجود نروید بهیچ باب

4 چون لعل آبدار تو عقد گهر نمود جز عم فشاند بر زر تر نقره مذاب

1 ای بزیر سایه لطفت مدار آفتاب وی ز خط همچو ریحانت غبار آفتاب

2 چون صفای آبرویت سایه برگردون فکند آتش غیرت دمد از چشمه سار آفتاب

3 تا فتاد از شاخ سنبل سایه بر برگ گلت شعر مشکین گشت پنداری شعار آفتاب

4 قطره های خوی ببین بر روی شهر آرای خود گر ندیدی رشته پروین نثار آفتاب

1 حبذا قصری که دارد پای ثابت اندر آب سر ز رفعت برکشیده تا باوج آفتاب

2 آفتاب از عکس جام روشنش بر روزنش کرد خوش خوش رخ نهان حتی توارت بالحجاب

3 از خجالت‌ها که می‌یابد ز نقش دلکشش روح مانی ماند خواهد تا قیامت در عذاب

4 آفرین بر دست استادی که نقاشیش کرد کس تواند بست هرگز زین صفت نقشی بر آب ؟

1 فرخنده باد مقدم دستور کامیاب بر روزگار دولت شاه فلک جناب

2 سلطان مشرقین که از اوج سروری رأیش فکند سایه رفعت بر آفتاب

3 آن کز صریر خامه او گوش سایلان پیش از سؤال یافته نیکوترین جواب

4 یحیی تاج بخش که تا رسم خسرویست تخت کیی نیافت چو او شاه کامیاب

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی