17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 ای بزیر سایه لطفت مدار آفتاب وی ز خط همچو ریحانت غبار آفتاب

2 چون صفای آبرویت سایه برگردون فکند آتش غیرت دمد از چشمه سار آفتاب

3 تا فتاد از شاخ سنبل سایه بر برگ گلت شعر مشکین گشت پنداری شعار آفتاب

4 قطره های خوی ببین بر روی شهر آرای خود گر ندیدی رشته پروین نثار آفتاب

1 ایدل ار خواهی گذر برگلشن دارالبقا جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوا

2 ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو نهی دست زن در عروه و ثقای شرع مصطفی

3 راه شرع مصطفی از مرتضی جوزانکه نیست شهر علم مصطفی را در بغیر از مرتضی

4 مرتضی را دان ولی اهل ایمان تا ابد چون ز دیوان ابد دارد مثال انما

1 اگر تو جلوه دهی قامت چو طوبی را ز خلد باز ندانند دار دنیی را

2 گهی که سلسله زلف را بجنبانی جنون شود متمنی عقول اولی را

3 ندید روی ترا بت پرست و گر بیند گمان مبر که برد سجده لات و عزی را

4 از آنزمان که بدنیا شکفت چون تو گلی نهاد دست قضا چار باغ عقبی را

1 فرخنده باد مقدم دستور کامیاب بر روزگار دولت شاه فلک جناب

2 سلطان مشرقین که از اوج سروری رأیش فکند سایه رفعت بر آفتاب

3 آن کز صریر خامه او گوش سایلان پیش از سؤال یافته نیکوترین جواب

4 یحیی تاج بخش که تا رسم خسرویست تخت کیی نیافت چو او شاه کامیاب

1 دوش این سیمرغ زرین بال یعنی آفتاب گشت در مغرب نهان حتی توارت بالحجاب

2 از شفق شد چرخ مینا گون عقیق افشان چنانک خنجر کیخسرو از خون دل افراسیاب

3 ارغوان در روضه نیلوفری آمد ببار چون فرو رفت این گل صد برگ زرد آفتاب

4 بر بساط ازرق گردون پدید آمد هلال همچو شخص ناتوان بر روی نیلی جامه خواب

1 حبذا قصری که دارد پای ثابت اندر آب سر ز رفعت برکشیده تا باوج آفتاب

2 آفتاب از عکس جام روشنش بر روزنش کرد خوش خوش رخ نهان حتی توارت بالحجاب

3 از خجالت‌ها که می‌یابد ز نقش دلکشش روح مانی ماند خواهد تا قیامت در عذاب

4 آفرین بر دست استادی که نقاشیش کرد کس تواند بست هرگز زین صفت نقشی بر آب ؟

1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست

2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست

3 هر دم سر از دریچه دیگر برون کند گه آب و گاه آتش و گه خاک و گه هواست

4 گاهی فرشته گاه پری گاه آدمیست گه دیو زشت پیکر و گه حور خوش لقاست

1 مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفا ابن عم مصطفی را دان علی مرتضا

2 آن علی اسم و مسمی کز علو مرتبت اوج گردون با جنابش ارض باشد با سما

3 آنکه از مغرب بمشرق کرد رجعت آفتاب تا نماز با نیاز او نیفتد در قضا

4 آنکه نسبت خرقه را یکسر بدرگاهش برند سالکان راه حق از اولیاء و اتقیا

1 ای کرمت نظم داده کار جهانرا والی اقلیم جسم ساخته جانرا

2 داده شتاب و درنگ از ره حکمت قدرت تو هیأت زمین و زمانرا

3 کرده گهر پاش و درفشان بطبیعت از کرم ابر بهار و باد خزانرا

4 بهر شکار خرد ز غمزه و ابرو داده بهر ماهروی تیر و کمانرا

1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب

2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب

3 خسرو آفاق تاج ملک و دین کز رأی او ذره نازلترین است آفتاب تبر تاب

4 آن سکندر مملکت کز لطف حق گر بایدش چشمه آب خضر گردد ز بهر او شراب

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی