1 دلبند سمنبرست گلرفتارا شیرین سخنا ماه شکر گفتارا!
2 هر چند که هیچ یاد ناری ما را روز تو خجسته باد یارب یارا!
1 تا سایه فگند سرو آزاد بر آب تا عکس گل شکفته افتاد بر آب
2 آب از هوس بهار دیوانه بماند زنجیر نهاد ازین سبب باد بر آب
1 آن دل که همیشه در طرب داشت شتاب وان دیده که بد رخ تو وی را محراب
2 در هجر تو ای نوش لب تلخ جواب پروانه آتشست و پیمانه آب
1 اکنون که شد از دست من . . . وصل تو که جان من بدو یافت طرب
2 جان من و تیمار فراقت همه روز دست من و دامان خیالت همه شب
1 مه مژده دهد به عمر جاوید امشب بربط بنهد ز دست ناهید امشب
2 العیش که بی زحمت مریخ و زحل مهمان عطاردست خورشید امشب
1 در بزم تو گل با می سوری در ساخت با باده و گل نرد طرب باید باخت
2 می بود گل از آه حسود تو فسرد گل بود می از آتش تیغ تو گداخت
1 مرا اندیشه ات خون در جگر سوخت تمنای وصالت مغز سر سوخت
2 خیالت آتشی در جام افروخت که هست و نیستم در یکدگر سوخت
1 گل صبحدم از باد برآشفت و بریخت با باد صبا حکایتی گفت و بریخت
2 بد عهدی عمر بین که گل در ده روز سر بر زد و غنچه کرد و بشکفت و بریخت
1 دوش از چشمم سرشگ خون افزون ریخت وین طرفه که درجام می گلگون ریخت
2 می خواست که خون به خون شوید چشمم بنگر که بهانه کرد و خون در خون ریخت
1 ساقی ز صراحی می گلگون می ریخت مطرب گه زخمه در مکنون می ریخت
2 فصاد و طبیب گشته بودند بهم این نبض همی گرفت و آن خون می ریخت