1 اسعد فقد اقبل وجه النهار واقض ذمام الورد والجلنار
2 ای به دو رخ همچو گل اندر بهار خیز مزن بر دل من نوک خار
3 لن یقبل العذر فلا تعتذر اذ لیس هذا ز من الاعتذار
4 بوسه اگر خواهی و گر نی بده باده اگر داری و گر نی بیار
1 الراح الراح یا سؤلی یا املی فالنور غاب و خاض النوم فی المقل
2 تویی که در همه عالم به حسن بی بدلی می چو گل ز تو خواهم که لعبت چگلی
3 و اوقد الشمع من خدیک حین بدا کالبدر فی الثور او کالشمس فی الحمل
4 به دیدن تو مرادیده روشنست مگر تو خاک درگه خورشید خسروان قزلی
1 یا ملک المغرب و المشرق مثلک فی العالم لم یخلق
2 بار خدایا! تویی آن شهریار کز همه شاهان جهان بر حقی
3 بسطت ظل العدل فی الخافقین وجدت ما شئت فلم یحمق
4 حق به تو چون ملک پدر باز داد زود دهد ملک جهان مابقی
1 یا من بعیونه یوازی حوراء رعت ربی الحجاز
2 ای کار لب تو دلنوازی چون با من خسته دل نسازی؟
3 اکمام ملاحة و حسن طرزت باحسن الطراز
4 مگذار که نالم از غم تو در حضرت پهلوان غازی
1 تالله لو سال المکارم سائل بوما و حملها السؤل الی الغد
2 من افضل الثقلین بعد محمد قولی لقالت افضل بن محمد
1 حبذا هبة ریح اشعلت فی الروض نارا وحلت بالورد لما ملات فاه نضارا
2 گر صوابی کرد خواهش پیش خوان ترک ختا را تا دهد در موسم گل بادهای گلرنگ ما را
3 سر الی الروض رویدا لصبوح و غبوق لتری الطیر صحاة و تری الناس سکاری
4 بس لطیف آمد صبا در باغ وین لطف طبیعی نصرة الدین پهلوان دادست پنداری صبا را
1 یا صبیح الوجه قدحان الصباح والندامی بین سکران و صاح
2 ای چو روح تازه آمد وقت آنک روح ما را باز گردانی به راح
3 وضع الالسن من اوتار نا فاغتنم اوتار الحان قصاح
4 عمر گر معشوق خلق عالم است بی می و معشوق زو ناید فلاح
1 یا من علا یوم الندی کعبه و من له الافق محل وضیع
2 بسطت کف الجود حتی اذا اردت ان تمسک لا تستطیع
3 جاوز منک الحق حدالصبی و کان فیما قبل طفلا رضیع
4 انت ربیع الفضل مستقبلا و نحن فی ذاالحر ملقی صریع
1 اتی النیروز یا ظل الاله و من بجلاله الدنیا تباهی
2 و من خضعت له الافلاک طرا خضوعا فی الاوامر والنواهی
3 زهی بر تو جهانداری و شاهی مقرر کرده تأیید الهی
4 مبارک باد و میمون بر تو نوروز که دین را پشت و دولت را پناهی
1 نسیم الصبا قادم اذ تبسم فقدم و قل للصبا خیر مقدم
2 فنیرو زنا زاده الله قدرا اتانا باو فی نعیم و انعم
3 زهی روز شادی و نوروز خرم که فرخنده بادی تو بر شاه عالم
4 پناه جهان ارسلان سایه حق که در شرق و غرب اوست سلطان عالم