1 اشرب مع الندامی فی روضة الخزامی فالصبح قد تبدی والریح قد تنسم
2 ای دلربای ساده برگیر جام باده دل خستگان غم را از باده ساز مرهم
3 یا معدن الملاحه الراح منک راحه سلم الی کأسا من راحتیک و اسلم
4 بی می مجیر! تا کی می ده که تا خورد می در بزم ارسلان شه مالک رقاب اعظم
1 نسیم الصبا قادم اذ تبسم فقدم و قل للصبا خیر مقدم
2 فنیرو زنا زاده الله قدرا اتانا باو فی نعیم و انعم
3 زهی روز شادی و نوروز خرم که فرخنده بادی تو بر شاه عالم
4 پناه جهان ارسلان سایه حق که در شرق و غرب اوست سلطان عالم
1 ورد الورد والنسیم سقیم والهوی صح عن سقام نسیم
2 گل به اکنون حریف و باده ندیم که جهان کرد گل به گل تسلیم
3 فختام الریاض من مشک و مزاج المدام من تسنیم
4 در دل از باده لذتی است تمام بر گل از باد منتی است عظیم
1 اتی النیروز محفوفا بهذا الحسن والاحسان تفضل واشرب الصهبا بهذا الروح والریحان
2 خداوندا می گلگون ز یار لاله رخ بستان که رخ بنمود گل در باغ و آمد لاله در بستان
3 لقد نادی منادی الغیم بالتغرید والالحان تعالوا واشربوا الراح فهذا اطیب الازمان
4 چو در زیر نگین تست دور گنبد دوران به می بنشین و در مجلس مجیر خسته را بنشان
1 قم فاسقنی فی زمن المهر جان واصرف بصر الخمر عن صرف الزمان
2 موسم گل رفت و درآمد خزان باده گلرنگ در آرید هان
3 یا حبذا الراح و یا حبذا حسن اوانیه بهذا الاوان
4 باده صافی خور و بگشای دل چون کف شه زاده قزل ارسلان
1 قد باهت الثغور باعلام بهلوان و ارتاحت السعود بایام بهلوان
2 می در فگن به جام غم انجام پهلوان کاب حیات گشت می از جام پهلوان
3 لا زالت الثواقت فی لجه الدجی مغبرة بتربة اقدام بهلوان
4 هرگز مباد خطبه و سکه به شرق و غرب بی کنیت مبارک و بی نام پهلوان
1 یا خلیلی اسقیانی یا خلیلی اسقیان واغیثانی بصرف الخمر عن صرف الزمان
2 خیز ای . . . سبک روح ای حریف مهربان باد پیمایی رها کن باده ای در ره گران
3 اطیب الا شیاء عندی فی اوان المهر جان شرب راح فاشربوها من کؤوس کالجفان
4 درده آن قوت روان را خوش کن ای سرو روان بزم شاه هفت کشور نصرة الدین پهلوان
1 اضحک فی الروض ثغر الاقحوان عبرة الغیم اذا طاب الزمان
2 ساقیا در مجلس شاه جهان پیر ده می زانکه عالم شد جوان
3 هاتها فی الشمس فی باحورها اسقنیها الخمر یا بدر الحسان
4 باده ای نه بر کفم چون آفتاب در شبی چون چتر سلطان ارسلان
1 ناح الحمام بذاتها فاشرب علی اصواتها
2 صرفا و قل لسقاتها هات المدامة هاتها!
3 واطرب علی علاتها خرم دل و روشن روان
4 جانرا پی از من جام ده زان جام رنج انجام ده!
1 وجهک لی من کل وجه حسن لو لم تکن عینک عین الفتن
2 ماه نتابد چو رخت بر فلک سرو نروید چو قدت در چمن
3 قرب منی سهرا مدنفا طرفک قد ابعد عنی الوسن
4 شکر تو لشکر عقلم شکست دید کسی شکر لشکر شکن؟