9 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 صاحبا! داننده اسرار می داند که من جز به مدحت ده زبان چون غنچه سوسن نیم

2 روی من همچون لب کلک تو دایم تیره باد گر برای مدح تو در عالم روشن نیم

3 مرد میدان فصاحت من توانم بود از آنک هر نفس مدح تو زایم گر چه آبستن نیم

4 بنده صدر توام بالله اگر چه ظاهرا حلقه اندر طرف گوش و طوق در گردن نیم

1 خرد را دوش گفتم کز که نازند؟ طبایع هر چهار و چرخ هر نه

2 پس از اندیشه شافی مرا گفت ز رای اوحدالدین عز نصره

1 یاد بادا از آنکه وجه معاش ز تو صاحب نصاب خواستمی

2 هر چه از جنس آرزو بودی زان همایون جناب خواستمی

3 آه ار امسال آرد بودی و گوشت هم ز خواجه شراب خواستمی

1 جنت دنیاست عرض این همایون بارگاه راحت جاوید را در ساحت او خانمان

2 دل گواهی می دهد کاین کعبه اقبال را کرد معمار فلک دایم به معموری ضمان

3 پیش آن ایوان اگر تقدیر، دستوری دهد سجده آرد طاق کسری نه که طاق آسمان

4 ظل او غمخوارگان را چون ارم بزم طرب صحن او پرسندگان را چون حرم صحن امان

1 جان بر تو پاشم از دل چون دلستان مایی دل با تو بازم ای جان کارام جان مایی

2 خون خواره چون جهانی در خورد همچو جانی بر هر صفت که هستی جان و جهان مایی

1 گل باغ فضلم زلال میم ده گر امید داری که بشکفته باشم

2 چنان ساز کامشب ز می مست و طافح به عزم صبوح دگر خفته باشم

1 ای سرافراز مهتری که به دهر کس ندیدست چون تو آزاده

2 دولت از بوستان فضل، ترا هر زمان تحفه دگر داده

3 مادر بخت بهر خدمت تو دختران زاده و فرستاده

4 نزد من کهتر آمدند امروز خواجه پیر و کودکی ساده

1 عیسی نفسا! تویی که هر دم لطف و کرم از نوم فرستی

2 وز قرصه آفتاب دولت قسمت همه پرتوم فرستی

3 مردم نیم از ره حقیقت؟ تا ختلی خو ش روم فرستی

4 هستی تو مسیح و من خر تو شاید که اگر جوم فرستی

1 بلند بختا با بختیان همت تو گرفت بخت سخن تازگی و برنایی

2 جهان پیسه اگر بیسراک مست شود ز بار خود تو عاجز شود به تنهایی

3 به گردن شتر اندر شراب زربخشی به پای پیل گه خشم خصم فرسایی

4 عدوی ناکست از بیم چون گمیز شتر کند گریز سوی پس چو سایه بنمایی

1 شمس یک دست که از دست من و بیم هجا هر شبی تا به سحر روی به خون می شویی

2 رقعه ای دیدم و دانستم و معلومم شد که رخ از رشگ به خون مژه چون می شویی

3 گر به حق بود سخنهای تو در رقعه رواست که بدان دست نوشتی که کون می شویی

آثار مجیرالدین بیلقانی

9 اثر از قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.