8 اثر از غزلیات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 سوخت دل از عشق دوست دوست دمی در نساخت خواند مرا وز دو لب ما حضری بر نساخت

2 من به وفا سوختم پرده دل گر چه او راه جفا زد چنانک پرده دیگر نساخت

3 شکر کنم گر چه شد شکر من زهر او بو که بسازد مرا زهر چو شکر نساخت

4 با تو بسازیم گفت ار کنی از دل کباب من همه تن سوختم و آن بت کافر نساخت

1 بیا بنشین که دلها بی تو برخاست دمی با ما دل سنگین بکن راست

2 من اندیشم که جان بر تو فشانم مشو از جای کین اندیشه برجاست

3 ز تو جورست با ما و غمی نیست اگر خواهی غرامت نیز بر ماست

4 دمم دادی و من چون شهد خوردم ندانم کان چه شوخی وین چه سود است؟

1 آب آن عارض خرم برخاست تاب آن طره پر خم برخاست

2 آنکه بی عشق تو درمانم بود شاد بنشست وز ماتم برخاست

3 وانکه می کرد سر اندر سر غم پای کوبان ز سر غم برخاست

4 زخمهایی که زدی بر دل ما همه بی زحمت مرهم برخاست

1 بلبل آمد به در باغ و ز گل راه بخواست وز گل این بار به فریاد و علی الله بخواست

2 گل بدو گفت اگرت آرزویی هست بخواه خدمت خاص گلستان به سحرگاه بخواست

3 لاله با جام می سرخ چو آمد بر گل گل ز بلبل غزلی تازه و دلخواه بخواست

4 کس فرستاد به من بلبل و از طبع مجیر غزلی مخلص آن مدح شهنشاه بخواست

1 آب نیکویی روان در جوی تست نور ماه و آفتاب از روی تست

2 در بهاران هر نسیم خوش که هست در میان بوستانم از بوی تست

3 دولتی کز یوسف اندر مصر بود از نو آن دولت کنون در کوی تست

4 ماه در تاریکی شب دیده ای راست همچون روی تو در موی تست

1 هر دیده که در تو نیک نظر کردست دل را ز هزار غم خبر کردست

2 گم شد ز میان دلی که یک ساعت با هجر تو دست در کم کردست

3 در خون جگر همی کشد دامن پایی که به کوی تو گذر کردست

4 دل بر تو کسی نهد که می دانی کاسایش جان ز دل بدر کردست

1 بازار شکر لعل شکر بار تو بشکست ناموس فلک غمزه خونخوار تو بشکست

2 بازار تو تا گرم شد از زحمت عشاق بس شیشه خونی که به بازار تو بشکست

3 در راه تو خود بین نتوان بود که مه را با خوبی تو آینه در بار تو بشکست

4 جانی که مرا بود ز غم نیم شکسته یکباره ازین ناز به خروار تو بشکست

1 بیا که باغ نکوتر ز روی دلخواهست بهار خیمه برون زن چه جای خرگاهست

2 کنون که در چمن آگاه گشت لاله ز خواب غرامتست بر آنکو ز عالم آگاهست

3 به فصل این گل کوتاه عمر عشرت کن که قصه تو درازست و عمر کوتاهست

4 تو بر زمانه همی خند چون فنینه گریست که خنده های گل از گریه سحرگاهست

1 یک شبه وصل تو ز صد جان بهست ناز تو از ملک خراسان بهست

2 بوسی از آن لعل شکر بار تو گر بدهی بی جگر از جان بهست

3 عقل من اندر خم زلف تو به گوی هم اندر خم چوگان بهست

4 چون نبود درد تو درمان پذیر درد تو صد بار ز درمان بهست

1 در کوی تو عقل بی قراریست بی روی تو روح سوگواریست

2 هر تار ز نرگس تو تیری است هر موی طره تو ماریست

3 وصل است ز تو نخست پس هجر آری پس هر میی خماریست

4 نومید نیم ز کار وصلت زیرا که زمانه هم به کاریست

آثار مجیرالدین بیلقانی

8 اثر از غزلیات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی