10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 ای نبرده کسی به کنه تو راه تاری و دیو و اورمزد و اله

2 ای خدایی که در تو حیرانم کیستی‌؟ چیستی‌؟ نمی‌دانم

3 کرده‌ام من به هستیت اقرار گفته‌ام در تو بهترین اشعار

4 همچنین گاه گاه از ته دل کرده‌ام یادت ای شه عادل

1 این کشاکش بسی نگشت دراز که شدند آن چهار تن دمساز

2 دل این جنس خوبروی ظریف هست مانند آبگینه لطیف

3 که به اندک فشار می‌شکند پیش سختی مقاومت نکند

4 زن در اول چو موم سرد بود دیر پذرای نقش مرد بود

1 گیتی از اوستاد باشد راست کارگیتی از اوستاد بپاست

2 کیست استاد آن که هم ز اول سوی یک علم رفت و کرد عمل

3 هنر آموخت نزد استادی اوستا دیده‌ای ملک زادی

4 چون کز استاد علم حاصل کرد به عمل علم خویش کامل کرد

1 موسم نوبهار خانهٔ من هست از انبوه گل یکی گلشن

2 شده نه سال تا در این خانه خوب یا بد گزیده‌ام لانه

3 هست یک میل دورتر ازشهر لاجرم دارد از نظافت بهر

4 مگس آنجاکمست وآب فزون تابش ماه و آفتاب فزون

1 علم از بهر چیست ای استاد تاکه گیتی شود به علم آباد

2 علم بهر خیالبافی نیست کار دانش بدین گزافی نیست

3 باید از علم سود برخیزد چون درختی کز او ثمر خیزد

4 هرکه از علم بهره‌ورگردد مایه ی راحت بشر گردد

1 رسم مکتب بود که استادت پیش بنهد یکی وٍرٍستادت

2 گوید این را بخوان و حاضر کن کزتو پرسم همی سخن به سخن

3 گر نخوانی و سهل‌انگاری وان ورستاد یاوه پنداری

4 گوشمالت دهند استادان خوارگردی به نزد همزادان

1 هان بهارا مکوب آهن سرد کاندپن دوره نیست مردی مرد

2 خلق رفتند جانب وجدان اصل‌های قدیم شد هذیان

3 دین و آیین دو اصل عالی بود خلق را زین دو، منزلت افزود

4 هر دوان ریشه داشت در ایران آن ز زردشت‌و این‌ز نوشروان

1 داشت امسال ماه فروردین همچو افسردگان بر ابرو چین

2 بودش از ابر چین به پیشانی سرد و پر باد و زشت و ظلمانی

3 مؤمنی گفت از چه عید امسال شده برعکس‌، ماه رنج و ملال

4 هست تاربک و سرد و غم‌گستر پاسخش داد مؤمن دیگر

1 ای که نزد شه آبرو داری ز چه دست از حیا برو داری

2 شرم داری ز شه که گویی راست ای‌عجب‌شرمت از خدای کجاست‌؟‌!

3 چون مجال سخن ز شه جویی سخن از دوستان خود گویی

4 از چه هنگام نفع خویشتنت نیست قفل سکوت بر دهنت

1 گشت مردی شریک پرخواری کرد تقسیم توشه را باری

2 گفت یک چیز ازین دوگانه بخواه خربزه یا که هندوانه بخواه

3 گفت من هر دوانه می‌خواهم خربزه‌، هندوانه می‌خواهم

4 برد مشروطه داغ و چوب و فلک جای آن ساخت حبس نمره یک

آثار ملک‌الشعرا بهار

10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی