29 اثر از قصاید ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ملک‌الشعرا بهار / قصاید ملک‌الشعرا بهار

قصاید ملک‌الشعرا بهار

1 حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین مر مرا افکند از چشم وزیر راستین

2 حاسدم بَر بود یکجا آنچه هشتم در شهور دشمنم بدرود در دم آنچه کشتم در سنین

3 چار ساله خدمتم بار فسوس آورد بار تا که گیتی ‌این‌ چنین بودست بودست این‌ چنین

4 حاسد بی‌تقوی من حیله‌ها داند بسی کانچنان حیلت نباشد هیچگه با متقین

1 شد پارس یکی حلقهٔ گزین شیراز بر آن حلقه چون نگین

2 بر حلقهٔ انگشترین پارس شیراز بود گوهری ثمین

3 از سبزهٔ شاداب و سرخ گل گه یاقوتین‌، گه زمردین

4 هرگز به یک انگشتری که دید یاقوت و زمرد به هم قرین

1 آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زردشت مهین زنده گشت از همت فردوسی سحرآفرین

2 تازه گشت از طبع حکمتزای فردوسی به دهر آنچه کردند آن بزرگان در جهان از داد و دین

3 باستانی نامه کافشاندندش اندر خاک وگل تازیان در سیصد و پنجاه سال از جهل وکین

4 آفتاب طبع فردوسی به سی و پنج سال تازه ازگل برکشیدش چون شکفته یاسمین

1 درود بر تو و فضل و کمالت ای پوشکین به طبع نازک و لطف خیالت ای پوشکین

2 نیافت عمر تو با روز مردنت پایان کنون بود صد و پنجاه سالت ای پوشکین

3 تویی ز ما صد و پنجاه پایه بالاتر بریم رشک به جاه و جلالت ای پوشکین

4 مرا هنوز نزاییده مام دهر، اما رسیده‌ای تو به اوج کمالت ای پوشکین

1 در باغ تولیت دوش بودم روان به هرسو آشفته و نظرباز، دیوانه و غزل‌گو

2 دیدم به شوخی آنجا افکنده شور و غوغا عاشق‌کشانِ زیبا گلچهرگانِ مه‌رو

3 قومی به‌ عشوه ماهر جمعی به چهره باهر با زلفکان ساحر با چشمکان جادو

4 در کاخ ناز محروس با هم ز مهر مانوس چون جوجکان طاوس چون بچگان آهو

1 ترسم من از جهنم و آتش‌فشان او وان مالک عذاب و عمودگران او

2 آن اژدهای اوکه دمش هست صد ذراع وان آدمی که رفته میان دهان او

3 آن کرکسی که هست تنش همچوکوه قاف بر شاخهٔ درخت جحیم آشیان او

4 آن رود آتشین که در او بگذرد سعیر وآن مار هشت‌پا و نهنگ کلان او

1 مغز من اقلیم دانش‌، فکرتم بیدای او سینه دریای هنر، دل گوهر یکتای او

2 شعر من انگیخته موجیست از دریای ذوق من شناور چون نهنگان بر سر دریای او

3 اژدهای خامه‌ام در خوردن فرعون جهل چون عصای موسوی پیچان و من موسای او

4 چون رخ زردم ز خوناب مژه گیرد نگار بشکفد برگلبن طبعم گل رعنای او

1 فغان از این جهان و ابتلای او که مانده‌ام عجیب در بلای او

2 بسان دانه خرد گشت پیکرم ازین بزرگ سنگ آسیای او

3 غنا و شادیش به جای دیگران به جای من همه غم و عنای او

4 به جای من چرا بدی همی کند چو من بدی کرده‌ام به‌جای او

1 فغان ز جغد جنگ ومرغوای او که تا ابد بریده باد نای او

2 بریده باد نای او و تا ابد گسسته وشکسته پر وپای او

3 ز من بریده یار آشنای من کزو بریده باد آشنای او

4 چه باشد از بلای جنگ صعب‌تر که کس امان نیابد از بلای او

1 زندگی جنگست جانا بهرجنگ آماده شو نیست هنگام تامل بی‌درنگ آماده شو

2 در ره ناموس ملک وملت وخویش و تبار با نشاط شیر و با عزم پلنگ آماده شو

3 بهرکام دوستان و بهر طبع دشمنان در مقام خویش‌، چون شهد و شرنگ آماده شو

4 همچو شیر سخت دندان یا عقاب تیز چنگ تا مراد خویش را آری به چنگ‌، آماده شو

آثار ملک‌الشعرا بهار

29 اثر از قصاید ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی