فریاد از این جهان از ملکالشعرا بهار قصیده 1
1. فریاد از این جهان و از این دنیا
وین رسم ناستوده ی نازببا
...
1. فریاد از این جهان و از این دنیا
وین رسم ناستوده ی نازببا
...
1. ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا
منم که شعر ز من یافتهاست قدر و بها
...
1. دگر باره خیاط باد صبا
بر اندام گل دوخت رنگین قبا
...
1. نوبهار آمد و شدگیتی دیگرگونا
باغ رنگین شد از خیری و آذریونا
...
1. سحابی قیرگون برشد ز دریا
که قیراندود شد زو روی دنیا
...
1. بس کن از این مکابره ای غوک ژاژخا
خامش، گرت هزار عروسیست، ور عزا
...
1. تا تاختند بیهنران در مصافها
زد زنگ، تیغهای هنر در غلافها
...
1. ز دانایی بنالد مرد دانا
که دانا را خرد بندی است برپا
...
1. ایزدت خر خلق کرد ای کودن شاعرنما
رو چراکن تاکی اندرکار حق چون و چرا
...
1. دی دیدم آن نگار سهی قد را
بر رخ شکسته زلف مجعد را
...
1. دل ز جا برد سحر مرغ سحرخیز مرا
مژدهای داد خوشآهنگ و دلاویز مرا
...
1. کند از جا عاقبت سیلاب چشم تر مرا
همتی یاران که بگذشته است آب از سر مرا
...