1 بفرخی و سعادت بخواه جام شراب که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
2 ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
3 بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری ز برگ گلبن چابک غریب گشت غراب
4 چو دست مردم غواص دست باد صبا بباغ روشن گوهر دهد ز تیره سحاب
1 چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
2 چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
3 گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون گهی از گوشۀ گردون رود زی دامن دریا
4 فلک کردار برخیزد ، کران پر اختر روشن صدف کردار بر جوشد ،میان پر لؤلؤ لالا
1 ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب خطت کشیده دایرۀ شب بر آفتاب
2 زلف چو مشک ناب ترا بنده مشک ناب روی چو آفتاب ترا چاکر آفتاب
3 آنجا که زلف تست همه یکسره شبست و آنجا که روی تست همه یکسر آفتاب
4 باغیست چهرۀ تو که دارد بنفشه بار سرویست قامت تو که دارد بر آفتاب
1 بر سر دنیا فکند از نور چادر ماهتاب تا جهان را کرد از ان چادر منور ماهتاب
2 مه در اوج نور خود در آسمان دامن کشان میرود در وی گریبان بر زمین بر ماهتاب
3 جام های گازری آرد ز صندوق عدم از برای خواب اندازد چو بستر ماهتاب
4 ماه سیمین ترگ را چون با کله دید ، از هوس زان پریشان کرد دستار حود از سر ماهتاب
1 در قناعت و توفیق دین و مذهب راست بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
2 برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
3 فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را عطاست ز ایزد و دانی که آن بزرگ عطاست
4 بگاه تنگدلی غمگسار پیرانست گه فرا خروی باز مانع برناست
1 رمضان موکب رفتن زره دور آراست علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
2 مرد میخوار نماینده بدستی مه نو دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
3 مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟) در سراییدن چنگست و در الحان نواست
4 نی و می هر دو بدور وی همی فخر کنند بسرایی که دو فخرند کجا هر دو سزاست
1 یک نیمه عمر خویش ببیهودگی بباد دادیم و ساعتی نشدیم از زمانه شاد
2 از گشت آسمانی و تقدیر ایزدی برکس چنین نباشد و برکس چنین مباد
3 یا روزگار کینه کش از مرد دانشست یا قسم من ز دانش من کمتر اوفتاد
4 وین طرفه تر کجا قدری وام کرده ام از مردم بخیل سبک بار سگ نژاد
1 عروس ماه نوروزی چه کرد آن دانۀ گوهر؟ که نورش ماه تابان بود و سعدش زهرۀ ازهر
2 هزاران صورت رنگین نگاریده برو مانی هزاران پیکر طبعی بر آورده از و آزر
3 بر آن هر صورتی رخشان ، زمشک لعلگون صدره بر آن هر پیکری تابان ، زلعل مشکبوی افسر
4 کنون هر صورتی دارد ز رنگ زعفران جامه کنون هر پیکری دارد ز شاخ کهربا زیور
1 به فال همایون و فرخنده اختر به بخت موفی و سعد موفر
2 به وقتی که هست اندر او فال خوبی به روزی که هست اندر او سعد و اکبر
3 به بزم نو، اندر سرای نو آمد خداوند فرزانه شاه مظفر
4 سخی شمس دولت ، گزین کهف امت ملک بوالفوارس ، طغانشاه صفدر
1 ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
2 ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
3 ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست چون بجنبد لشکر نوروز گردد سبز و تر
4 کوهسار ششتری پوش ار حواصل پوش گشت زان حواصل آید اکنون سینۀ طاوس نر