ای اهل هوس، عشق شماری دگر از آذر بیگدلی رباعی 13
1. ای اهل هوس، عشق شماری دگر است
آب و گل عشق، از دیاری دگر است
...
1. ای اهل هوس، عشق شماری دگر است
آب و گل عشق، از دیاری دگر است
...
1. ما را شب هجر، سینه سوداخیز است
وز سیل سرشک، دریاخیز است
...
1. از هجر، مرا هم مژه گوهر پوش است
دل از ستمت بناله، لب خاموش است
...
1. حالم ز غم هجر، چه ناخوش حال است
حالی که ز گفتنش زبانم لال است!
...
1. کوی تو، که رشک گلستان ارم است
تا هست در آن مرغ دلم، محترم است
...
1. از گل بسته است دسته، کاین روی من است!
شب بر رخ روز بسته، کاین موی من است!
...
1. گل بر سر هم ریخته، کاین روی من است!
صندل بگل آمیخته، کاین بوی من است!
...
1. امشب که مرا بر آستانت راه است
از درد دلم، دلت کجا آگاه است؟!
...
1. این باغ، سر کروی نگاری بوده است؛
وین شاخ گل، آتشین عذاری بوده است
...
1. هادی که ازو زمانه را آبادی است
وز مولودش جهانیان را شادی است
...
1. ز آن عهد که بستیم بهم ای بت مست
زنها رمگو که بر توام منت هست
...
1. تو میروی و نگاه من از پی تست
اشکم چو ستاره، ماه من از پی تست
...