8 اثر از خسرونامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرونامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / خسرونامه عطار نیشابوری

خسرونامه عطار نیشابوری

1 الا ای کبک کهسار معانی چو آتش خورده آب زندگانی

2 بمانده در کنار خضر و الیاس شده مشغول دُر سفتن بالماس

3 ترا چون چشمهٔ خضرست بر در چه ماندی در عجایب چون سکندر

4 ز تاریکی، بسوی چشمه شو باز ز چشمه، گوهر روشن برانداز

1 بتی خوشبوی همچون مشک بویا زبان در بستهیی را کرده گویا

2 شکسته بستهیی دو دست بر سر بیکسو فربه و یک سوی لاغر

3 رگش از نیش، آوازی نکوداشت برگ در استخوان گیسوی او داشت

4 چو از زخمه رگش زاری گرفتی چو زخمه دل نگونساری گرفتی

1 می جان پرورم ده در صبوحی لان الرّاح ریحانی و روحی

2 یک امشب از قدح می نوش تا لب که فردا را امیدی نیست تا شب

3 چو بادی دی شد و فردا نیامد غم ما را سری پیدا نیامد

4 بهاریخوش بخور با صبح خیزان که عمرت پیش دارد برگ ریزان

1 چو خود بر لوح زنگاری قلم زد سپر بود و زتیغ خود علم زد

2 درآمد پیک پیش شاه حالی بداد آن نامه را در جای خالی

3 چو شاه آن نامه را برخواند یکسر دلش آشفته گشت از شاه قیصر

4 شه عالی صفت را بی خرد خواند بخواری پیک را از پیش خود راند

1 چنین گفت آن حکیم نغز پاسخ که چون از قصر شه گم گشت گلرخ

2 شدند از هر سویی گل را طلبگار نیامد هیچ باد از گل خبردار

3 فغان برداشت شاه و اشک بگشاد دلش صد جوی خون از رشک بگشاد

4 بدل میگفت: روزی چند گردون بترکم گفت، بازم برد در خون

1 الا ای طوطی طوبی نشین خیز دمی طوبی لک از طوبی شکرریز

2 چو هستی قرّة العین معانی که قوت القلب و عین الشمس جانی

3 چو تو در اصل فطرت آفتابی بیک یک ذرّه تا چندین شتابی

4 برای ذرّه، خورشیدی ز میغی اگر آید برون باشد دریغی

1 چو از خسرو شه قیصر خبر یافت باستقبال خسرو کار دریافت

2 بزودی کرد قیصر کار ره ساز فرستاد اسب و خلعت پیش شه باز

3 رخ خورشید رخشان نازده تیغ برآمد صبح خون آلوده از میغ

4 پگاهی با سپاهی چند یکسر رسید آنجا که خسرو بود قیصر

1 شه القصه ز پیش او بدر شد دلی پر غصّه نزدیک پدر شد

2 بسی بگریست و بسیاری سخن گفت سخن در فرقت آن سرو بن گفت

3 که گر دستور بخشد شاهم امروز خبر پرسم ازان ماه دل افروز

4 بصحرا اسپ تازم راه جویم بدریا در نشینم ماه جویم

1 چو بگذشتند ازان دریای خونخوار یکی کوه بلند آمد پدیدار

2 یکی حصن رخامین بر سر کوه درختان گشته گرد حصن انبوه

3 بران حصن قوی بر رفت خسرو جوانمردانش در پی گشته پس رو

4 بپیش آن صفّهیی میدید از دور که چون شمعی فروزان بود از نور

1 چوصبح پرده در از پرده دم زد عروس عالم غیبی علم زد

2 دم عیسی از آن زد صبح خوش دم که بویی داشت از عیسی و مریم

3 چو شد از شمع این پیروزه گلشن جهان را چون چراغی چشم روشن

4 دو خادم دشمن شهزاده بودند وزو در سختیی افتاده بودند

آثار عطار نیشابوری

8 اثر از خسرونامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر خسرونامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.