از آن نور است بیشک از عطار نیشابوری جوهرالذات 21
1. از آن نور است بیشک تابش ماه
از آن اینجا زند هر ماه خرگاه
...
1. از آن نور است بیشک تابش ماه
از آن اینجا زند هر ماه خرگاه
...
1. وصال شاه میجویند جمله
یقین از وصل میگویند جمله
...
1. کسانی کین بهشت جاودانی
طلبکارند اندر زندگانی
...
1. از آن حضرت زمستان را نظر کن
دل و جانت دگر زین سر خبر کن
...
1. دلا خورشید جان میبین دمادم
که نور اوست با نور تو همدم
...
1. در این پرگار گردانم عجائب
تماشا میکنم نفس غرائب
...
1. اگر سجده کنی مانند عطّار
ببینی بت پرست خویش دیدار
...
1. یکی پرسید از ابلیس ناگاه
که چونی این زمان با لعنت شاه
...
1. جوابش داد آن دم پیر رهبر
که گر تو میندانی خود بر این در
...