بنام آنکه نور جسم از عطار نیشابوری جوهرالذات 1
1. بنام آنکه نور جسم و جانست
خدای آشکارا و نهانست
...
1. بنام آنکه نور جسم و جانست
خدای آشکارا و نهانست
...
1. تعالی اللّه زهی ذات و صفاتت
که کی باشد صفاتت غیر ذاتت
...
1. زهی دیدار من دیدار یکتا
منم پنهان ز عشق خویش و پیدا
...
1. زهی عطّار کز سرّ الهی
نمودی عین دید پادشاهی
...
1. به بالا مصطفی سرو روانست
رخش مانند ماه آسمانست
...
1. شبی آمد برش جبریل از دور
سراسر کرده عالم را پر از نور
...
1. دلا معراج داری هست معراج
چرا تیری نیندازی بآماج
...
1. تو قدر خود نمیدانی که عرشی
ز کرسی آمده در عین فرشی
...
1. خدا را یافتم در شرع بیخویش
نمود صورتم رفتست از پیش
...
1. که بسیاری طلب کردم نمودار
که باشد تا بدانم سرّ اسرار
...
1. الا ای دل چو جوهر باز دیدی
چرا در آینه تو ناپدیدی
...