1 دلا معراج داری هست معراج چرا تیری نیندازی بآماج
2 چو بازوئی نداری چون کنم من که شک را از دلت بیرون کنم من
3 تو بیشک برتر از کون و مکانی تو بیشک در عیان عین جهانی
4 جهان بگذار و صورت برفکن تو بت صورت بمعنی برشکن تو
1 به بالا مصطفی سرو روانست رخش مانند ماه آسمانست
2 وجود مصطفی از نور پاکست ز لطف حق نبیّ اللّه نه خاکست
3 زمین و آسمان او را طفیل است مَلَک با آدم و جنّش زخیل است
4 محمّد بر همه عالم رسولست رسول سرور و صاحب قبولست
1 زهی دیدار من دیدار یکتا منم پنهان ز عشق خویش و پیدا
2 زهی دیدار من در اوّل کار نموده در حقیقت عین پرگار
3 زهی دیدار من جانِ کل نموده در آخر راز من کلّی فزوده
4 زهی وصف ثنایت برتر از جان منم صورت منم تحقیق جانان
1 شبی آمد برش جبریل از دور سراسر کرده عالم را پر از نور
2 بُراق از لامکان آورده با خود پر از نور و لگامش بود در یَد
3 ز حضرت سوی سیّد شد که برخیزد دمی زین رخش زیبا پیکر آویز
4 گذر کن مهترا از هر دو عالم که تا بینی عیان سرّ دمادم
1 بنام آنکه نور جسم و جانست خدای آشکارا و نهانست
2 خداوندی که جان در تن نهان کرد ز نور خود زمین و آسمان کرد
3 فلک خرگاه تخت لامکان ساخت زکاف و نون زمین و آسمان ساخت
4 ز یک جوهر پدید آورد اشیا ز بود خویش پنهانست و پیدا
1 تعالی اللّه زهی ذات و صفاتت که کی باشد صفاتت غیر ذاتت
2 تعالی اللّه زهی دیدار رویت نموده خود همه درگفتگویت
3 توئی صنع نهان و آشکارا که بنمودی بیکباره تو ما را
4 توئی صانع توئی جان و توئی حق توئی در هر دو عالم نور مطلق
1 زهی عطّار کز سرّ الهی نمودی عین دید پادشاهی
2 زهی گستاخ بر اسرار معنی تو خواهی دید حق اظهار معنی
3 عیانِ واصِلانی در جهان تو که بنمودی چنین سرّ نهان تو
4 بمعنی برتر از هر دو جهانی که گفتی فاش اسرار نهانی
1 منم یکتا که جمله دستگیرم بمیرانم تمامت من نمیرم
2 منم حییّ که دایم زنده باشم که بیخ بدکنش برکنده باشم
3 ستانم داد مظلومان ز ظالم بذات خویش من پیوسته قائم
4 جهان و هرچه در هر دو جهان است بر من جمله بی نام و نشانست
1 دلا معراج داری هست معراج چرا تیری نیندازی بآماج
2 چو بازوئی نداری چون کنم من که شک را از دلت بیرون کنم من
3 تو بیشک برتر از کون و مکانی تو بیشک در عیان عین جهانی
4 جهان بگذار و صورت برفکن تو بت صورت بمعنی برشکن تو
1 امام است او یقین بعد محمد(ص) بیاب این راز و بیشک شو مؤیّد
2 امام است او یقین در هر دو عالم کز او پیداست اسرار دمادم
3 امام است او و بیشک او امام است که او را جبرئیل از جان غلام است
4 امام است او حقیقت مؤمنان را برد فردا ابر سوی جنان را