1 گل گفت ز تفِّ دل عرق خواهم کرد زر از پی عمر بر طبق خواهم کرد
2 چون مینالد بلبل عاشق بر من شک نیست در آن که جامه شق خواهم کرد
1 گل بر سر پای غرقهٔ خون زانست کاو روز دویی درین جهان مهمانست
2 پیکان در خون عجب نباشد دیدن در غنچه نگر که خونِ در پیکان است
1 یارب صفت رایحهٔ نسرین چیست این روح ریاحین چمن چندین چیست
2 گر مصحف حسن نیست گلبرگ لطیف پس بر ورقش دَه آیهٔ زرّین چیست
1 افکند گلابگر ز بیدادگری صد خار جفا در ره گلبرگ طری
2 گل گفت: آخر کنار پُر زر دارم تو سنگدلم بینی و بازم نخری
1 بلبل به سحرگه غزلی تر میخواند تا ظن نبری کان غزل از بر میخواند
2 از دفتر گل باز همی کرد ورق وز هر ورقش قصّهٔ دیگر میخواند
1 زین شیوه که اکنون گل تر میخیزد از بلبل مست ناله بر میخیزد
2 در مدت یک هفته به صد دست بگشت زان هر نفس از دست دگر میخیزد
1 تاگل ز گریبان چمن سر بر کرد بلبل هر دم مشغلهٔ دیگر کرد
2 چون خندهٔ گل ز غنچه بس زیبا بود در تاخت صبا و دهنش پر زر کرد
1 ای گل به دریغِ عمر دل پُر خون کن ور ماتم خویش میکنی اکنون کن
2 وی صبح چو عمر گل به یک دم گرو است آن دم بزن و از گروش بیرون کن
1 گرچه گل تر درآمدن سر تیز است چه سود که در وقت شدن خونریز است
2 تاروی نمود گل همی پشت بداد دردا که وصال گل فراق آمیز است
1 میریخت گل و ز خاک مفرش میکرد وز بیم شدن سینه پُر آتش میکرد
2 دردا که چو بیوفایی عمر بدید نابرده شبی به روز، شب خوش میکرد