خورشید رخت ملک از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. خورشید رخت ملک جهان میبخشد
دُرّ سخنت گنج نهان میبخشد
...
1. خورشید رخت ملک جهان میبخشد
دُرّ سخنت گنج نهان میبخشد
...
1. ای هر نفسی جلوهگری افزونت
گه رد خاکست جلوه، گه در خونت
...
1. از بس که شکر فشاند عشق تونخست
جاوید همه جهان شکر خواهد جست
...
1. گاهی به سخن قوت روانم بخشی
گاهی به سحر راز نهانم بخشی
...
1. ای خوش دلی هر دو جهانم غم تو
بیزحمت تن مونس جانم غم تو
...
1. در هر چیزی که بود دل بستگیم
از جمله بریده گشت پیوستگیم
...
1. یک ذرّه ز عشق تو به صحرا آمد
تا این همه گفت و گوی پیدا آمد
...
1. در هر چیزی ترا جمالی دگرست
در هر ورق حسن تو حالی دگرست
...
1. سرگشتهٔ تست، نُه فلک، میدانی
گرد در تو گشته به سرگردانی
...
1. ای یاد تو آب زندگانی جان را
اندوه تو عین شادمانی جان را
...
1. با جان چه کنم که عشق تو جانم بس
درمان چکنم درد تو درمانم بس
...
1. چون روی تو مینبینم ای شمع طراز
چون شمع ز تو سوخته میمانم باز
...