8 اثر از باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / مختارنامه عطار نیشابوری / باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه

باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه عطار نیشابوری

1 هر دل که ز ذوق آن حقیقت جان یافت هر چیز که یافت جامهٔ جانان یافت

2 آن را منشین که یک دمش نتوان دید آن را مطلب که هرگزش نتوان یافت

1 چون کس نرسد به وصل دلخواه ای دل! تو هم نرسی چند کنی آه ای دل!

2 میپنداری که ره توان برد بدو هرگز نتوان برد بدو راه ای دل!

1 ای دل ز پی دلیل نتوانی شد موری تو حریف پیل نتوانی شد

2 چون از مگس لنگ کمی بیش نیی همکاسهٔ جبرئیل نتوانی شد

1 اندر طلب حضرت جاوید آخر ماندی تو میان بیم و امید آخر

2 یک ذرّه وجود تست و در یک ذره چندی تابد فروغ خورشید آخر

1 دل گم شد و در ره الاهی اِستاد در بادیهٔ نامتناهی اِستاد

2 هان ای دل بیقرار! عمری رفتی تا چند روی تو چون نخواهی اِستاد

1 نه هیچ کسی به زندگانیش گرفت نه نیز به مرگ جاودانیش گرفت

2 تو پشهٔ عاجزی و او صرصرِ تند بنشین تو که هرگز نتوانیش گرفت

1 آن ذوق که در شکر چشیدن باشد مندیش که در شکر شنیدن باشد

2 زنهار مدان اگر بدانی او را کان دانستن بدو رسیدن باشد

1 ای مانده به زیرِ پرده! او کی باشی گه خفته و گاه خورده، او کی باشی

2 کفرست حلول چند از کفر و فضول او هست و تو هست کرده، او کی باشی

1 چو مهرهٔ مِهر بازی ای سرو سهی چون از گهر حقیقتی حقه تهی

2 هرگه که همی حقی به دست تو بود زنهار چنان کن که ز دستش ندهی

1 گر بندِ امیدِ وصلِ او بست ترا بندیش که هیچ جای آن هست ترا

2 عاجز بنشین و پای در دامن کش در دامن او کجا رسد دست ترا

آثار عطار نیشابوری

8 اثر از باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.