مینشناسد کسی از عطار نیشابوری مختارنامه 73
1. مینشناسد کسی زبان من و تو
بیرون ز جهان است جهان من و تو
...
1. مینشناسد کسی زبان من و تو
بیرون ز جهان است جهان من و تو
...
1. یکتا بودم دوتائی افتاد مرا
در سلطانی گدائی افتاد مرا
...
1. چون وصل تو تخم آشنائی انداخت
هجر آمد ودام بیوفائی انداخت
...
1. هم عمر به بوی تو به آخر بردیم
هم لوح دل ازنقش جهان بستردیم
...
1. تا بی رخ یار محرمم بنشسته
برخاستهای به صد غمم بنشسته
...
1. گه قصد دل ممتحنم میداری
گه عزم به خون ریختنم میداری
...