چندین در بسته بی از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. چندین در بسته بی کلیدست چه سود
کس نام گشادن نشنیدست چه سود
...
1. چندین در بسته بی کلیدست چه سود
کس نام گشادن نشنیدست چه سود
...
1. کس از می معرفت ندادست نشان
کز عین نشان بروست وز عین عیان
...
1. چون نیست رهی به هیچ سوئی کس را
جز خون خوردن نماند رویی کس را
...
1. دل سوختگان که نفس میفرسایند
بربوی وصال باد میپیمایند
...
1. آنها که به عشق گوی بردند همه
نقش دو جهان ز دل ستردند همه
...
1. عقلی که کمال در جنون میبیند
بنیاد وجود خاک و خون میبیند
...
1. دل با غمِ عشق پای ناوُرد آخر
چون شمع ز سوختن فرومرد آخر
...
1. گاهی ز سلوک عقل چون نسناسیم
گاهی ز شبه چو نمله اندر طاسیم
...
1. دستی که برین شاخ برومند رسد
از همت جان آرزومند رسد
...
1. عاشق تن خود با غم پیوست دهد
هر دم تابی در دل سرمست دهد
...
1. هر دل که ز ذوق آن حقیقت جان یافت
هر چیز که یافت جامهٔ جانان یافت
...
1. چون کس نرسد به وصل دلخواه ای دل!
تو هم نرسی چند کنی آه ای دل!
...