جانی دارم عاشق از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. جانی دارم عاشق و شوریده و مست
آشفته و بی قرار، نه نیست، نه هست
...
1. جانی دارم عاشق و شوریده و مست
آشفته و بی قرار، نه نیست، نه هست
...
1. جز تشنگی تو هوسم مینکند
میمیرم و سیرآب کسم مینکند
...
1. نه دل دارم نه چشم ره بین چکنم
درمانده نه دنیی و نه دین چکنم
...
1. امروز منم وصل به هجران داده
سرگشته و روی در بیابان داده
...
1. جسمی است هزار چشمه خون زاده درو
جانی است هزاردرد سر داده درو
...
1. چون کس بنداند آنچه من دانم ازو
خواهم که کنم حیله و نتوانم ازو
...
1. من این دل بسته را کجا خواهم برد
ور صاف مرا نیست کجا خواهم دُرد
...
1. چون مرغ دلم به دام هستی در شد
چندانکه طپید بند محکم تر شد
...
1. نه بستهٔ پیوند توانم بودن
نه رنج کش بند توانم بودن
...
1. ما هر ساعت ذخیرهٔ جان بنهیم
تا آن ساعت که از غم جان برهیم
...
1. جان تشنگی همه جهان میآرد
پس روی به بحر دلستان میآرد
...
1. جانا! جانی عاشق روی تو مراست
افتادگییی بر سر کوی تو مراست
...