خواهی که دلت محرم از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. خواهی که دلت محرم اسرار آید
بی خود شود و لایق این کار آید
...
1. خواهی که دلت محرم اسرار آید
بی خود شود و لایق این کار آید
...
1. هر چند که در ره دراز استادی
غبن است که از سر مجاز استادی
...
1. نه جان تو با سرّ الاهی پرداخت
نه در طلب نامتناهی پرداخت
...
1. گر میخواهی که مرد مقبول شوی
جاوید ز شغل خلق معزول شوی
...
1. در راه طلب مرد بهمت باید
یک یک جزوش نقطهٔ حکمت باید
...
1. ای مرد رونده مرد بیچاره مباش
از خویش مرو برون وآواره مباش
...
1. تا مرغ دل تو بال وپر نگشاید
این واقعه بر جان تو در نگشاید
...
1. تا کی دل تو گرد جهان بر پرّد
چون نیست رهش کز آسمان بر پرّد
...
1. تا چند نه آرام ونه بشتافتنت
نه سر بنهادن ونه سر تافتنت
...
1. از غیب گرت هست نشان آوردن
از عیب نشاید به زبان آوردن
...
1. گر مرد رهی راه نهان باید رفت
صد بادیه را به یک زمان باید رفت
...
1. خواهی که به عقبی به بقایی برسی
باید که به دنیا به فنایی برسی
...