آن راه که راه عالم از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. آن راه که راه عالم عرفان است
بر هر گامی هزار دل حیران است
...
1. آن راه که راه عالم عرفان است
بر هر گامی هزار دل حیران است
...
1. هر ذات که در تصرّف دوران است
اندر طلب نور یقین حیران است
...
1. چندان که نگاه میکنم حیرانی است
سرگشتگی و بی سر و بی سامانی است
...
1. بنشین که اگر بسی گذر خواهی کرد
هم بر سر خویش خاک بر خواهی کرد
...
1. بر بوی یقین درین بیابان رفتیم
وز عالم تن به عالم جان رفتیم
...
1. گر عقل مرا مصلحت اندیش آمد
تا این چه طریقیست که در پیش آمد
...
1. احوالِ جهان سخت عجیب افتادهست
زیرکتر عقل بینصیب افتادهست
...
1. مائیم و نصیب جز جگر خواری نه
وز هیچ کسی به ذرهای یاری نه
...
1. دانی که چهایم نه بزرگیم نه خُرد
دانی که چه میخوریم نه صاف نه دُرد
...
1. مائیم در اوفتاده چون مرغ به دام
دلخستهٔ روزگار و آشفته مدام
...
1. از آرزوی یقین چو مینتوان زیست
بر خلق بباید ای خردمند! گریست
...
1. ای دل هر دم غم دگرگون میخور
کم میزن و درد درد افزون میخور
...