آن دید بقا که جز از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. آن دید بقا که جز بقا هیچ ندید
وان دید فنا که جز فنا هیچ ندید
...
1. آن دید بقا که جز بقا هیچ ندید
وان دید فنا که جز فنا هیچ ندید
...
1. میپنداری که در همه کون کسی است
کس نیست که دید تو غلط یا هوسی است
...
1. در سایهٔ فقر صد جهان، وانهمه هیچ
امّید کمال و بیمِ نقصان همه هیچ
...
1. با دانش او بیخبری داند بود
با غیرت او مختصری داند بود
...
1. در حضرت توحید پس و پیش مدان
از خویش مدان و خالی از خویش مدان
...
1. گر بر در آفتاب روشن باشم
آن به که چو سایه نامعین باشم
...
1. عشقش به وجود متّهم کرد تو را
خو کردهٔ صد گونه ستم کرد تو را
...
1. این هر دو جهان عکس کمالی پندار
وان عکس کمال او جمالی پندار
...
1. بگذر ز حس و خیال،ای طالب حال
تا هر دو جهان جلال بینی و جمال
...
1. هر دل که به توحید ز درویشان است
بیگانهٔ عشق نیست کز خویشان است
...
1. ای پردهٔ پندار پسندیدهٔ تو
وی وهم خودی در دل شوریدهٔ تو
...
1. چون محرم هم نفس نهای، تو چه کنی
شایستهٔ این هوس نهای، تو چه کنی
...