پسر گفت ای پدر این از عطار نیشابوری الهی نامه 1
1. پسر گفت ای پدر این کیمیا چیست
که بی اودست میندهد مرا زیست
...
1. پسر گفت ای پدر این کیمیا چیست
که بی اودست میندهد مرا زیست
...
1. پدر در پیش او کرد این حکایت
ز افلاطون یونانی روایت
...
1. فلاطون آنکه استاد جهان بود
مگر در ابتدا کارش چنان بود
...
1. بزرگی هم نکودل هم نکو عقل
ز خواجه بوعلی طوسی کند نقل
...
1. یکی پرسید ازان دیوانه مردی
که چه بوَد درد چون داری تو دردی؟
...
1. زنی آورد طفلی را ببازار
ز مادر گم شد و بگریست بسیار
...
1. مگر یوسف در آئینه نگاه کرد
بسی تحسین آن روی چو مه کرد
...
1. به پیش پاک بازان دلفروز
چنین گفت احمد غزّال یک روز
...
1. چنین دادند ره بینان دمساز
خبر از بوعلی فاربد باز
...
1. بمجنون گفت آن یاری ز یاری
که لیلی را تو چندین دوست داری
...
1. برای بایزید آمد ز جائی
غریبی، در بزد چون آشنائی
...
1. مگر محمود میآمد ز راهی
درآمد پیش خرقانی پگاهی
...