چنین گفتند استادان از عطار نیشابوری الهی نامه 13
1. چنین گفتند استادان پیروز
که آهوئیست کاندر چل شبانروز
...
1. چنین گفتند استادان پیروز
که آهوئیست کاندر چل شبانروز
...
1. سالک آمد چون شکر پیش نبات
گفت ای سرسبزیت زاب حیات
...
1. بامدادی بود محمود از پگاه
برنشست از بهر حربی با سپاه
...
1. خواجهٔ مجنون شد و مبهوت گشت
بیدل و بی قوت و بی قوت گشت
...
1. بود آن دیوانهٔ در اضطرار
در مناجاتی شبی میگفت زار
...
1. بود دیوانه مزاجی گرسنه
در رهی میرفت سر پا برهنه
...
1. بود صاحب عزلتی در گوشهٔ
از جهان نه زادی ونه توشهٔ
...
1. نازنین شوریده میشد ناگهی
بود هم سرما و هم گل در رهی
...
1. بود شوریده دلی دیوانهٔ
روی کرده در بن ویرانهٔ
...
1. شد مگر دیوانه شبلی چند گاه
برد با دیوانه جایش پادشاه
...
1. در رهی میرفت مجنونی عجب
بود پای و سر برهنه خشک لب
...
1. بود آن دیوانه دل برخاسته
وز غم بی نانیش جان کاسته
...