پسر گفتش اگر جاهم از عطار نیشابوری الهی نامه 1
1. پسر گفتش اگر جاهم حرامست
بگو تا جامِ جم باری کدامست
...
1. پسر گفتش اگر جاهم حرامست
بگو تا جامِ جم باری کدامست
...
1. پدر بگشاد الماس زبان را
بسفت آنگه گهرهای بیان را
...
1. نشسته بود کیخسرو چو جمشید
نهاده جامِ جم در پیشِ خورشید
...
1. مگر سنگ و کلوخی بود در راه
بدریائی در افتادند ناگاه
...
1. مگر شبلی چو شمعی سر بسر سوز
براهِ بادیه میرفت یک روز
...
1. یکی شوریدهٔ میشد سحرگاه
سر خاک بزرگی دید در راه
...
1. یکی دیوانهٔ کو بود در بند
بلب میگفت رازی با خداوند
...
1. شبی برفی عظیم افتاد در راه
سراپرده زده سلطان ملکشاه
...
1. فرستادست شیخ مهنه سه چیز
خلالی و کلاهی و شکر نیز
...
1. ایاز سیمبر در خواب خوش بود
دلش چون دیده یک ساعت بیاسود
...
1. قمر گفتا که من در عشق خورشید
جهان پُر نور خواهم کرد جاوید
...
1. شبی در خواب دید آن مرد بیدار
که ناگه بایزید آمد پدیدار
...