سوم فرزند آمد با از عطار نیشابوری الهی نامه 1
1. سوم فرزند آمد با کمالی
پدر را داد حالی شرح حالی
...
1. سوم فرزند آمد با کمالی
پدر را داد حالی شرح حالی
...
1. پدر گفتا که جهلت غالب آمد
دلت این جام را زان طالب آمد
...
1. مگر سلطانِ دین محمودِ غازی
به تیزی با سپه میراند تازی
...
1. مگر بهلول چوبی داشت در دست
که بر هر گور میزد تا که بشکست
...
1. نجومی نیک میدانست آن شاه
شد آگه کو فلان ساعت فلان ماه
...
1. چنین گفتست آن پاکیزه ذاتی
که گر یابد کسی از حق وفاتی
...
1. شقیق بلخی آن شیخ مدرّس
مگر میگفت در بغداد مجلس
...
1. مگردیوانهٔ شوریده برخاست
برهنه بُد ز حق کرباس میخواست
...
1. یکی دیوانه میریخت اشکِ بسیار
یکی گفتش چرا گرئی چنین زار
...
1. درآمد واسطی را انتباهی
بدیوانه ستان در شد بگاهی
...
1. مگر یک روز در بازارِ بغداد
بغایت آتشی سوزنده افتاد
...