5 اثر از آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری

1 گفت سقراط حکیم آن مرد پاک در رهی میشد پیاده دردناک

2 سائلی گفتش ملوک روزگار جمله میجویندت و تو بر کنار

3 معتقد داری بسی اسبی بخواه تا پیاده رفتنت نبود براه

4 گفت هم بر پای من بار تنم به که بار منتی برگردنم

1 کوفئی را گفت مرد راز جوی مذهب تو چیست با من باز گوی

2 گفت این که پرسد ای کاره لقا باد پیوسته خدایم را بقا

1 رونقی کان دین پیغامبر گرفت از امیرمؤمنان حیدر گرفت

2 چون امیر نحل شیر فحل شد ز‌آهن او سنگ موم نحل شد

3 میر نحل از دست و جان خویش بود زانکه علمش نوش وتیغش نیش بود

4 گفت اگر در رویم آید صد سپاه کس نبیند پشت من در حرب گاه

1 کرد حیدر را حذیفه این سؤال گفت ای شیر حق و فحل رجال

2 هیچ وحیی هست حق را در جهان در درون بیرون قرآن این زمان

3 گفت وحیی نیست جز قرآن و لیک دوستان راداد فهمی نیک نیک

4 تا بدان فهمی که همچون وحی خاست در کلام او سخن گویند راست

1 آن امام دین چنین گفتست راست کان چنان قربی که نزدیک خداست

2 اهل لطف و طبع را کس در جهان آن نیابد آشکارا و نهان

3 از زفانها هر سخن بیرون رود از زفان شاعران موزون رود

4 آنکه بود او سرور پیغامبران گفت در زیر زفان شاعران

1 ای تعصب بند بندت کرده بند چند گوئی چند از هفتاد و اند

2 در سلامت هفتصد ملت ز تو لیک هفتاد و دو پر علت ز تو

3 هست کیش و راه و ملت بیشمار تا تو بشماری نیابی روزگار

4 هر زمان خونی دگر نتوان گرفت با همه کس تیغ بر نتوان گرفت

1 پیش ذوالقرنین شد مردی دژم سیم خواست از شاه عالم یک درم

2 شاه کان بشنود گفت ای بی خبر از چو من شاهی که خواهد این قدر

3 گفت پس شهری ده و گنجی مرا تا براید کار بی رنجی مرا

4 گفت چندینی بشاه چین دهند تو که باشی تا ترا چندین دهند

1 گوش شو از پای تا سر بی حجاب تا نهم با تو اساس این کتاب

2 بوی او گر هیچ بتوانی شنود گوی از کونین بتوانی ربود

3 گر کسی راهست در ظاهر گمان کین سخن کژ میرود همچون کمان

4 آن ز ظاهر گوژ میبیند ولیک هست در باطن بغایت نیک نیک

1 آنکه خاک پای او عیوق بود خواجهٔ هر دو جهان فاروق بود

2 عارفی در امر معروف آمده واقفی اما نه موقوف آمده

3 حق تعالی جمله دادش داده بود لاجرم حق آنچه دادش داد بود

4 عین دلش خلق را عین الحیات عین نامش حل عقد مشکلات

1 اصمعی میرفت در راهی سوار دید کناسی شده مشغول کار

2 نفس را میگفت ای نفس نفیس کردمت آزاد از کار خسیس

3 هم ترا دایم گرامی داشتم هم برای نیک نامی داشتم

4 اصمعی گفتش تو باری این مگوی این سخن اینجا در آن مسکین مگوی

آثار عطار نیشابوری

5 اثر از آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.