5 اثر از آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری

1 عشق چیست از قطره دریا ساختن عقل نعل کفش سودا ساختن

2 فکر چیست اسرار کلی حل شدن کوه کندن در دل خردل شدن

3 ذوق چیست آگاه معنی آمدن نه بتقوی نه بفتوی آمدن

4 صحو چیست از خود بخود ره یافتن پس زخود خود را منزه یافتن

1 شعر و عرش و شرع از هم خاستند تا دو عالم زین سه حرف آراستند

2 نور گیرد چون زمین از آسمان زین سه حرف یک صفت هر دو جهان

3 آفتاب ار چه سمائی گشته است در سنا جنس سنائی گشته است

4 از کمال شعر و شوق شاعری چرخ را بین ازرقی و انوری

1 بود روزی حلقهٔ پر اهل فضل هرکسی میکرد حرفی نیز نقل

2 تا سخن آمد بشعر و شاعری هرکسی میگفت حرفی سرسری

3 مدح و ذم شعر میگفتند باز شد سخن بر هر دو قوم آنجا دراز

4 بو محمد ابن خازن پیش رفت در کمال شعر بیش اندیش رفت

1 آن امام دین چنین گفتست راست کان چنان قربی که نزدیک خداست

2 اهل لطف و طبع را کس در جهان آن نیابد آشکارا و نهان

3 از زفانها هر سخن بیرون رود از زفان شاعران موزون رود

4 آنکه بود او سرور پیغامبران گفت در زیر زفان شاعران

1 گفت شهزادی مگر پیش پدر خواند یک روزی غلامی را بدر

2 گفت برخیز ای غلام چست کار نیم جو زر تره خر پیش من آر

3 شاه گفت ای مدبر و ای هیچکس تو خسیسی هیچ ناید از تو خس

4 شاه را کز نیم جو اندیشه است گو ترا تره فروشی پیشه است

1 مصطفی کو بود دل جان را ز قدر منبری بنهاد حسان را ز قدر

2 بر سر منبر فرستادش پگاه تا ادا میکرد شعر آنجایگاه

3 گه ثنا گفتیش گه آراستی گاه از وی قطعهٔ درخواستی

4 بنگرید ای منکران بیوفا تا کرا بنهاد منبر مصطفی

1 بود درعهد عمر مردی قوی چون ادا کردی نماز معنوی

2 خلق را در پیش خود بنشاندی شعر درمحراب خوش میخواندی

3 خواندن اشعار او بعد از نماز منکران گفتند با فاروق باز

4 گفت پیش او بریدم این زمان پیش او بردندش آخر مردمان

1 اصمعی میرفت در راهی سوار دید کناسی شده مشغول کار

2 نفس را میگفت ای نفس نفیس کردمت آزاد از کار خسیس

3 هم ترا دایم گرامی داشتم هم برای نیک نامی داشتم

4 اصمعی گفتش تو باری این مگوی این سخن اینجا در آن مسکین مگوی

1 گفت سقراط حکیم آن مرد پاک در رهی میشد پیاده دردناک

2 سائلی گفتش ملوک روزگار جمله میجویندت و تو بر کنار

3 معتقد داری بسی اسبی بخواه تا پیاده رفتنت نبود براه

4 گفت هم بر پای من بار تنم به که بار منتی برگردنم

1 خسروی در کوه شد بهر شکار بود بقراط آن زمان در کنج غار

2 همچو حیوانی گیه میخورد خوش هر سوئی بیخود نگه میکرد خوش

3 از حشم یک تن بدید اورا ز راه گفت عمری کرد استدعات شاه

4 تا تو باشی همنشینش روز و شب میگریزی می نیائی در طلب

آثار عطار نیشابوری

5 اثر از آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.