10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 ژنده‌ای پوشید، می‌شد پیر راه ناگهان او رابدید آن پادشاه

2 گفت من به یا تو، هان ای ژنده پوش پیر گفت ای بی‌خبر، تن زن خموش

3 گرچه ما را خود ستودن راه نیست کانک او خود را ستود آگاه نیست

4 لیک چون شد واجبم، چون من یکی به ز چون تو صد هزاران، بی‌شکی

1 خواجه‌ای می‌گفت در وقت نماز کای خدا رحمت کن و کارم بساز

2 آن سخن دیوانه‌ای بشنید ازو گفت رحمت می‌بپوشی زود ازو

3 تو ز ناز خود نگنجی در جهان می‌خرامی از تکبر هر زمان

4 منظری سر بر فلک افراشته چار دیوارش به زر بنگاشته

1 غافلی شد پیش آن صاحب چله کرد از ابلیس بسیاری گله

2 گفت ابلیسم زد از تلبیس راه کرد دین بر من به طراری تباه

3 مرد گفتش ای جوانمرد عزیز آمده بد پیش ازین ابلیس نیز

4 مشتکی بود از تو و آزرده بود خاک از ظلم تو بر سر کرده بود

1 عود می‌سوخت آن یکی غافل بسی آخ می‌زد از خوشی آنجا کسی

2 مرد را گفت آن عزیز نامدار تا تو آخ گویی بسوخت این عود زار

3 دیگری گفتش که ای مرغ بلند عشق دلبندی مرا کردست بند

4 عشق او آمد مرا در پیش کرد عقل من بر بود و کار خویش کرد

1 خونیی را کشت شاهی در عقاب دید آن صوفی مگر او را به خواب

2 در بهشت عدن خندان می‌گذشت گاه خرم گه خرامان می‌گذشت

3 صوفیش گفتا تو خونی بوده‌ای دایما در سرنگونی بوده‌ای

4 از کجا این منزلت آمد پدید زانچ تو کردی بدین نتوان رسید

1 عابدی کز حق سعادت داشت او چار صد ساله عبادت داشت او

2 از میان خلق بیرون رفته بود راز زیر پرده با حق گفته بود

3 هم دمش حق بود و او هم‌دم بس است گر نباشد او و دم، حق هم بس است

4 حایطی بودش درختی در میان بر درختش کرد مرغی آشیان

1 ابلهی را میوهٔ دل مرده بود صبر و آرام و قرارش برده بود

2 از پس تابوت می‌شد سوگوار بی‌قراری، وانگهی می‌گفت زار

3 کای جهان نادیدهٔ من چون شدی هیچ نادیده جهان بیرون شدی

4 بی‌دلی چون آن شنید و کار دید گفت صد باره جهان انگار دید

1 دردمندی پیش شبلی می‌گریست شیخ پرسیدش که این گریه ز چیست

2 گفت شیخا دوستی بود آن من از جمالش تازه بودی جان من

3 دی بمرد و من بمردم از غمش شد جهان بر من سیاه از ماتمش

4 شیخ گفتا چون دلت بی‌خویش ازینست این چه غم باشد، سزایت بیش از ینست

1 حق تعالی گفت قارون زار زار خواند ای موسی ترا هفتاد بار

2 تو ندادی هیچ باز او را جواب گر بزاری یک رهم کردی خطاب

3 شاخ شرک از جان او برکندمی خلعت دین در سرش افکندمی

4 کردی ای موسی به صد دردش هلاک خاکسارش سر فرودادی به خاک

1 بس سبک مردی گران جان می‌دوید در بیابانی به درویشی رسید

2 گفت چون داری تو ای درویش کار گفت آخر می‌بپرسی شرم دار

3 مانده‌ام در تنگنای این جهان تنگ تنگ است این جهانم در زمان

4 مرد گفتش اینچ گفتی نیست راست در بیابان فراخت تنگناست

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی