سبحان قادری که صفاتش از عطار نیشابوری قصیده 1
1. سبحان قادری که صفاتش ز کبریا
بر خاک عجز میفکند عقل انبیا
...
1. سبحان قادری که صفاتش ز کبریا
بر خاک عجز میفکند عقل انبیا
...
1. ای مرغ روح بر پر ازین دام پر بلا
پرواز کن به ذروهٔ ایوان کبریا
...
1. مورچهٔ خط تو، کرد چو موری مرا
کی کند ای مشک مو مور تو چندین جفا
...
1. خطاب هاتف دولت رسید دوش به ما
که هست عرصهٔ بیدولتی سرای فنا
...
1. اگر ز گلبن خلقش گلی به بار رسد
به حکم نیشکر آرد برون ز زهرگیا
...
1. ندارد درد من درمان دریغا
بماندم بی سر و سامان دریغا
...
1. وقت کوچ است الرحیل ای دل ازین جای خراب
تا ز حضرت سوی جانت ارجعی آید خطاب
...
1. بس کز جگرم خون دگرگونه چکیده است
تا دست به کام دل خویشم برسیده است
...
1. بر گذر ای دل غافل که جهان برگذر است
که همه کار جهان رنج دل و دردسر است
...
1. چرخ مردم خوار اگر روزی دو مردمپرور است
نیست از شفقت مگر پرواری او لاغر است
...
1. هر دل که در حظیرهٔ حضرت حضور یافت
سرش سریر خود ز سرای سرور یافت
...
1. غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند
زانکه بلندی دهد، تا بتواند فکند
...