19 اثر از غزلیات در دیوان اشعار حکیم سبزواری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار حکیم سبزواری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار حکیم سبزواری

1 خوشا جانی که جانانش تو باشی خوشادردی که درمانش تو باشی

2 بباید ترک جان گفت و بسر رفت بآن راهی که پایانش تو باشی

3 نه با ایمان بود کارش نه با کفر هر آنکس کفر و ایمانش تو باشی

4 خرد زنجیری و دیوانهٔ شد که خود زنجیر جنبانش تو باشی

1 نه بگویمت که مهری نه بخوانمت که ماهی که حقیقت تو ناید بعقول ماکماهی

2 ز من بلا کشیده ز چه رو دلت رمیده که نمیکنی تو گاهی بمن گدانگاهی

3 منما جفا و کینه بنمای بی قرینه حذری ز سوز سینه که کشم ز دستت آهی

4 بگذشت عمر و تا چند ز بیم طعن دشمن برهی رود نگار و من بینوا براهی

1 هذ اغزال هلال السمآء مضناکی غد الغزالة فی العشق من حیاراکی

2 ز شوق روی تو گردید گل گریبان چاک شقیق احمر ذوالکی بعض قتلاکی

3 ز آهوان نه همین صید اهل دل کردی سلبت مهجة اهل التقی و لثنا کی

4 امام شهر بمحراب خود بخود گویاست بحاجبیک بان صار بعض صرعاکی

1 صبا برگو بآن شیرین که گاهی چه باشد گر کنی برمانگاهی

2 اگر بر ما گدایان رحمت آری تو کاندر کشور دل پادشاهی

3 مدام از عمر برخوردار باشی اجب ربی رجائی یا الهی

4 جفا از حد مبر جانا که ترسم بسوزانم دو عالم را به آهی

1 دلا دیریست دور از دلستانی جدا از بارگاه لامکانی

2 سوی ملک مغان کردی سفرها برای دوستان گو ارمغانی

3 همه یاران بنزلگه غنودند تو با این دیو رهزن همعنانی

4 کجاپوئی روان آلوده مهلا بشا دروان سلطانی رو آنی

1 پا مانده در گل در سرزمینی جاکرده در دل مهر حبینی

2 کارم فتاده با شوخ چشمی دارم نیازی با نازنینی

3 زد حاصلم برق ای خرمن حسن رحمی بفرما بر خوشه چینی

4 ای ابر رحمت لب تشنگی چند وی برق سرکش تاکی بکینی

1 خاک در تو ما را به ز آب زندگانی در سر هوای سرورت عمریست جاودانی

2 هر درد و غم که داری خواهم بجان که باشد دردازتوعافیت ها غم از تو شادمانی

3 دست شکستگان گیر ای صاحب مروت فریاد خستگان رس ای آنکه میتوانی

4 نبود پناه ما را جز خاک آستانت رو بر درکه آریم گر از درت برانی

1 الاقد صاد عقلی بالدلالی ‌‌ بتی شیرین کلامی خورد سالی

2 ظریفی مهوشی آشوب شهری ‌‌ ملیح ذوالمحاسن و المعالی

3 هوالسفاح سفاک الدمائی ‌‌ هوالفتان فتاک الوصالی

4 شفاهک قد تروی کالشقایق ‌‌ و صدغک قد تلوی کالحبالی

1 آنچه در مدرسه عمریست که اندوختمی بیکی عشوه ساقی همه بفروختمی

2 در دبستان ازل روز نخست از استاد بجز از درس غم عشق نیاموختمی

3 نقشت ای سرو قباپوش نشستی بر دل دیدهٔ دل بدو کون از همه بفروختمی

4 مستی و باده کشی ها که شدی پیشهٔ ما شیوهائی است که از چشم تو آموختمی

1 بر قامت تو شد راست دنیای کن فکانی بر تارک تو زیبا است اکلیل من رآنی

2 از یکدمت نخستین جانبازی است برطین چون زهرهٔ ریاحین از باده مهرگانی

3 هستی بر انبیا شه فرمانبرت که و مه تاج تولی مع اللّه حق را تو نور ثانی

4 برتر نشست از املاک شاه سریر لولاک آن شب که شد برافلاک از بزم ام هانی

آثار حکیم سبزواری

19 اثر از غزلیات در دیوان اشعار حکیم سبزواری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار حکیم سبزواری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی