5 اثر از ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی

1 ای که داری حسن جان افزای دوست دررخ خوبان نظرکن بین که ظاهر حسن اوست

2 گر همی خواهی عیان بینی جمال روی یار دل ز فکر غیر خالی کن که پیدا اندروست

3 پرشد از نور تجلی جمالش کاینات جمله ذرات جهان روشن ازآن روی نکوست

4 آفتاب از پرده هر ذره بنماید جمال گر نقاب زلف بردارد صبا از روی دوست

1 یارم چو نقاب از رخ چون ماه گشودست از پرده هر ذره بمن مهر نمودست

2 یک ذات بنقش دو جهان دید هویدا هرکس که دل از زنگ دویی پاک ز دودست

3 تا یار ز خلوتگه خود رفت بصحرا زان کوکبه آفاق پر از گفت و شنودست

4 زاهد چه شد آخر که شدی منکر عشاق انکار تو در عشق بما گو ز چه بودست

1 جام جهان نما دل انسان کامل است مرآت حق نما بحقیقت همین دل است

2 دل مخزن خزاین سرالهی است مقصود هر دو کون ز دل جو که حاصل است

3 مهر جمال دوست ز هر ذره عیان بیند دلی که با مه رویش مقابل است

4 محروم شد ز دولت و از عمر برنخورد هرکس که او ز لذت دیدار غافل است

1 دوش دیدم یار مست و جمله اغیار مست جام مست و باده مست و خانه خمار مست

2 جان ما مست و حریفان مست و ساقی مست مست بزم مست و شاهد و مطرب همه یکبارمست

3 عقل مست و عشق مست و عاشق و معشوق مست زهد مست و توبه مست و زاهد هشیار مست

4 کعبه و میخانه مست و مسجد و محراب مست سنگ و چوب و گل همه مست و در و دیوار مست

1 درد عشقش مرهم جان منست کفر عشقش عین ایمان منست

2 بی سرو سامان شدن در عشق دوست هم بجان او که سامان منست

3 آیت دیوانگی و عاشقی گوبیا خود خاص درشان منست

4 در نظربازی و قلاشی کنون در همه آفاق دستان منست

1 هرکس که در حریم وصال تو محرم است اورا فراغت از غم و شادی عالم است

2 در مجلس شهود کسی را که بار شد فارغ ز جست و جو همه دم شاد و بی غمست

3 دل را صفا و نور بود از رخت ولی جانم ز فکر زلف پریشان چه درهم است

4 مونس نگشت با خرد و صبر یکنفس جانی که او بعشق تو پیوسته همدم است

1 چو از عالم جمال او عیانست بعالم ازچه رو رویش نهانست

2 نظر کن در مزایای دو عالم ببین عکس رخ او چون عیانست

3 رخ چون آفتاب یار تابان ز روی جمله ذرات جهانست

4 جهان بی جلوه رخسار جانان بجان او که بی نام و نشانست

1 مائیم و عشق و مهر و وفا هر کجا که هست معشوق و ناز و جور و جفا هرکجا که هست

2 زاهد به آرزوی بهشت است و حور عین عاشق در اشتیاق لقا هرکجا که هست

3 گر معتکف بکعبه و گر ساکنم به دیر با ماست مونس دل ما هرکجا که هست

4 صاحب نظر که دیده بروی تو باز کرد بیند عیان جمال ترا هر کجا که هست

1 یار در جانست و جان جویان که آن جانان کجاست دل بدلبر همدم و پرسان ز جان کان جان کجاست

2 ای دل غافل چه مینالی ز درد فرقتش من چو در عین وصالم آخر این هجران کجاست

3 می نماید عکس رخسارش ز مرآت جهان حسن او پیداست از عالم بگو پنهان کجاست

4 یار در دل ساکن است ای جان چرا سرگشته ای هر طرف جویی خبر کان منزل جانان کجاست

1 طالب وصل ترا خانه چه کعبه چه کنشت مست دیدار ترا جای چه دوزخ چه بهشت

2 دست بیچون کرم طینت ما روز ازل ز آتش عشق وز آب خم و پیمانه سرشت

3 هرچه در هر دو جهان صورت هستی دارد جمله مرآت رخ اوست چه زیبا و چه زشت

4 روضه جنت عارف دل دانا باشد که درو حور و قصورست و گل و لاله و کشت

آثار اسیری لاهیجی

5 اثر از ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.