5 اثر از ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی

1 یارم چو بناز و عشوه برخاست فریاد برآمد از چپ و راست

2 هر سو چه روی بجست و جویش ای دل بخودآ که یار با ماست

3 از تابش آفتاب رویش ذرات دو کون مست و شیداست

4 از عشوه او جهان پرآشوب وز قامت او چه فتنه برپاست

1 مرا با دوزخ و جنت چه کار است مراد عاشقان دیدار یار است

2 دلی کز هر دو عالم نیست یکتا کجا در مجلس وصل تو بار است

3 بده ساقی ز جام بیخودی می که از ننگ خودی جان در خمار است

4 فنا و نیستی در عشق فخرست ز هستی عاشقانرا ننگ و عار است

1 منادی در منادی این ندایست که درد عشق را درمان فنایست

2 به نزد عارفان اهل بینش جهان آئینه وجه خدایست

3 ز هستی هر که گردد نیست در راه بحق او را بقای بی فنایست

4 نقاب زلف بر رخسار چون ماه عجایب فتنه و محکم بلایست

1 آئینه خدا بخدا مرتضی علیست گنج بقا و نور لقا مرتضی علیست

2 مشکل گشا بقول سلونی ولو کشف معجزنما بروز وغا مرتضی علیست

3 صاحب لوای منزلت قربت و وصال مسندنشین ملک دنا مرتضی علیست

4 خورشید آسمان ولایت ولی حق خیرالوری و نور هدی مرتضی علیست

1 آن دلبر پنهانی سرمست بصحرا شد خود را بجهان بنمود عالم همه شیدا شد

2 آن کسوت بیچونی برکند لباس چون پوشید و برون آمد سر فتنه و غوغا شد

3 در عشوه و ناز آمد معشوقه و عاشق گشت گه لیلی و مجنون است گه وامق و عذرا شد

4 هر دم بدگر جلوه بنمود رخ خود را از عشوه گوناگون غارتگر دلها شد

1 دوش اندر بزم وصل یار بودم تا به روز شب همه شب مست آن دیدار بودم تا به روز

2 بی‌رقیب و مدعی در گلشن عیش و طرب هم‌نشین با آن گل بی‌خار بودم تا به روز

3 گه‌گهی در خواب مستی بی‌خود و گاهی دگر در هوای روی او بیدار بودم تا به روز

4 با خیال چشم مخمورش چو رند می‌پرست یک دو دم مست و دمی هشیار بودم تا به روز

1 هر جا ظهور یافت کمال و صفای دل عالم نبود ذره اندر فضای دل

2 آن مظهری که سر عیان زو عیان نمود جستم بهر دو کون و ندیدم ورای دل

3 آئینه کمال حقیقت دلست و بس هر دو جهان شدست ازین رو فدای دل

4 کی مرغ دل اسیر مکان بود یا زمان در لامکان بود همه سیر مقای دل

1 من که خورشید جمال تو عیان می بینم عکس روی تو ز مرآت جهان می بینم

2 منم آن رند که دایم ز خرابات جهان شاهد حسن ترا جلوه کنان می بینم

3 مهر ذاتت که ز نورش دو جهان پیدا شد در پس پرده هر ذره نهان می بینم

4 تا که گشتم بره عشق تو بی نام و نشان در همه کون و مکان از تو نشان می بینم

1 ما دل و دین در قمار عشق جانان باختیم خلوت جانرا ز رخت غیر وا پرداختیم

2 تا نباشد قلب نقد جان و دل در عشق او سالها در بوته درد و غمش بگداختیم

3 چون وصال او نشد حاصل من مشتاق را سوختیم از آتش شوق و بهجران ساختیم

4 ما بچوگان رضا بودیم گوی عاشقی تا سمند عشق در میدان محنت تاختیم

1 ما مست شراب لعل یاریم مخمور دو چشم پرخماریم

2 چون زلف خوش تو بی سکونیم چون حسن رخ تو برقراریم

3 ما دیده بروی دوست داریم از حور و بهشت یاد ناریم

4 دست از دو جهان اگر بشوییم با تو نفسی اگر برآریم

آثار اسیری لاهیجی

5 اثر از ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.