7 اثر از اسرار الشهود اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار الشهود اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اسیری لاهیجی / اسرار الشهود اسیری لاهیجی

اسرار الشهود اسیری لاهیجی

1 بحر بی پایان عرفان بایزید آنکه چشم دهر مثل او ندید

2 گفت چون از بایزیدی من برون آمدم دیگر ندیدم چند و چون

3 چون نظر کردم به چشمم بیشکی عاشق و معشوق را دیدم یکی

4 طالب و مطلوب عین یکدگر گشت در هر جا به اسمی مشتهر

1 گفت درویشی که روزی از قضا می شدم اندر بیابان با رضا

2 در میان آن بیابان مهیب ناگهان دیدم یکی شخص غریب

3 بر زمین استاده او بر هر دو پا واله و حیران و سر سوی سما

4 چشمها وا کرده بود اندر هوا همچو کوهی ایستاده پا به جا

1 آن یکی شخصی به ناگه گنج یافت از نشاط و شوق هر سو می شتافت

2 هر کرا یکدم مصاحب می شدی یا کسی پیشش به کاری آمدی

3 او همی گفتی که بی رنج و به رنج ای خوشا حال ک س ی کو یافت گنج

4 هر که گنجی دید دولت یار شد او ز عمر خویش برخوردار شد

1 از امام عصر و شیخ تابعین پیشوای جمله ارباب یقین

2 پیر بصره آن که نامش بد حسن باز پرسیدند بر وجه حسن

3 بهترین وقت تو کی بوده است حالت خوش کی رخت بنموده است

4 شیخ گفتا پیش ازین روزی پگاه من به بام خانه بودم دیرگاه

1 پادشاهی بود بس صاحب جمال در ملاحت کس ندید او را مثال

2 گلخنی شد عاشق آن پادشا ز اقتضای یفعل اللّه ما یشا

3 چون به دام عشق او پابست شد از می دیوانگی سر مست شد

4 گشت شهره شهر در عشق و جنون عشق او بودی بهر ساعت فزون

1 طاعتی که عجب آورد یا غرور معصیت کو چون کند از یار دور

2 گفت پیغمبر که لولم تذنبوا بر شما بودی مرا خوف دو تو

3 زانکه باشد در گنه عجز و نیاز حق همی بخشد چو کردی توبه باز

4 لیک در طاعت ت را گر عجب هست هر که معجب گشت از دوزخ نرست

1 در حدی ث قدس حق فرموده است سر پنهان را عیان بنموده است

2 گفت لو لم تذنبوا یعنی شما گر نمی کردید این جرم و خطا

3 من شما را بر دمی سوی عدم آفریدم خلق دیگر از کرم

4 تا که ایشان می بکردندی گناه پس به استغفار گشتی عذر خواه

1 گفت روزی شاه محمود و ایاز خوش بهم بودند با ناز و نیاز

2 با ایاز خاص شاه پر نیاز گفت ای جان و دل را برگ و ساز

3 سالها شد تا ز عشقت زنده ام گر چه شاهم پیش تو چون بنده ام

4 مشکلم افتاد حل کن مشکلم چیست برگو چارۀ جان و دلم

1 عشق چه بود قطره دریا ساختن از دو عالم با خدا پرداختن

2 عشق آن باشد که باطل حق شود قید را بگذار د و مطلق شود

3 عشق از هستی خود وارستن است در مقام سرمدی پیوستن است

4 عشق افراط محبت گفته اند در این معنی چه نیکو سفته اند

1 حق همی گوید گناهان همه من ب بخشم از کمال مرحمه

2 لیک اگر گیرند معشوق دگر من ن بخشم زانکه هستم دادگر

3 زانکه بدتر از همه کفرو گناه شرک آمد ز ا ن نمی بخشد اله

4 گر به گوشه چشم سوی دیگری از کمال عشق یکدم بنگری

آثار اسیری لاهیجی

7 اثر از اسرار الشهود اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اسرار الشهود اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.