اسدی توسی

صفحه 1 از 15
15 اثر از گرشاسپ‌نامه اسدی توسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گرشاسپ‌نامه اسدی توسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / اسدی توسی / گرشاسپ‌نامه

گرشاسپ‌نامه اسدی توسی

1 سپاس از خدا ایزد رهنمای که از کاف و نون کرد گیتی بپای

2 یکی کش نه آز و نه انباز بود نه انجام باشد نه آغاز بود

3 تن زنده را در جهان جای از وست خم چرخ گردنده بر پای از وست

4 از آن پس که آورد گیتی پدید همه هرچه بد خواست و دانست و دید

1 ثنا باد بر جان پیغمبرش محّمد فرستاده و بهترش

2 که بُد بر در دین یزدان کلید جهان یکسر از بهر او شد پدید

3 بدو داد دادار پیغام خویش بپیوست با نام نام خویش

4 ز پیغمبران او پسین بُد درست ولیک او شود زنده زیشان نخست

1 دل از دین نشاید که ویران بود که ویران زمین جای دیوان بود

2 نگه دار دین آشکار و نهان که دین است بنیان هر دو جهان

3 پناه روانست دین و نهاد کلید بهشت و ترازوی داد

4 در رستگاری ورا از خدای ره توبه و توشهٔ آن سرای

1 جهان ای شگفتی به مردم نکوست چو بینی همه درد مردم از وست

2 یکی پنج روزه بهشتست زشت چه نازی به این پنج روزه بهشت

3 ستاننده چابک رباییست زود که نتوان ستد باز هرچ او ربود

4 سراییست بر وی گشاده دو در یکی آمدن را شدن ، زآن به در

1 چو دریاست این گنبد نیگون زمین چون جزیره میان اندرون

2 شب و روز بر وی چو دو موج بار یکی موج از و زرد و دیگر چو قار

3 چو بر روی میدان پیروزه رنگ دو جنگی سوار این ز روم آن ز زنگ

4 یکی از بر خنگ زرین جناغ یکی بر نوندی سیه تر ز زاغ

1 گهر های گیتی به کار اندرند ز گردون به گردان حصار اندراند

2 به تقدیر یزدان شده کارگر چو زنجیر پیوسته در یکدگر

3 پهارند لیکن همی زین چهار نگار آید از گونه گون صد هزار

4 به هر یک درون از هنر دستبرد پدیدست چندانکه نتوان شمرد

1 کنون زین پس از مردم آرم سخن که گیتی تمام اوست ز آغاز وبن

2 به گیتی درون جانور گو نه گون بسند از گمان وز شمردن فزون

3 ولیک از همه مردم آمد پسند که مردم گشادست و ایشان به بند

4 خرد جانور به ز مردم ندید که مردم تواند به یزدان رسید

1 چنین دان که جان برترین گوهر است نه زین گیتی از گیتی دیگرست

2 درفشنده شمعیست این جان پاک فتاده درین ژرف جای مغاک

3 یکی نور بنیاد تابندگی پدید آر بیداری و زندگی

4 نه آرام جوی و نه جنبش پذیر نه از جای بیرون و نه جای گیر

1 یکی کار جستم همی ارجمند که نامم شود زو به گیتی بلند

2 اگر نامهٔ رفتنم را نوید دهند این دو پیک سیاه و سپید

3 به رفتن بود خوش دل شاد من به نیکی کند هرکسی یاد من

4 مهی بُد سر داد و بنیاد دین گرانمایه دستور شاه زمین

1 کنون ز ابر دریای معنی گهر ببارم ، گل دانش آرم به بر

2 فزایم ز جان آفرین شاه را که زیباست مر خسروی گاه را

3 شه ارمن و پشت ایرانیان مه تازیان ، تاج شیبانیان

4 ملک بودلف شهریار زمین جهاندار ارّانی پاک دین

اسدی توسی

15 اثر از گرشاسپ‌نامه اسدی توسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر گرشاسپ‌نامه اسدی توسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی