1 ثنا باد بر جان پیغمبرش محّمد فرستاده و بهترش
2 که بُد بر در دین یزدان کلید جهان یکسر از بهر او شد پدید
3 بدو داد دادار پیغام خویش بپیوست با نام نام خویش
4 ز پیغمبران او پسین بُد درست ولیک او شود زنده زیشان نخست
1 سپاس از خدا ایزد رهنمای که از کاف و نون کرد گیتی بپای
2 یکی کش نه آز و نه انباز بود نه انجام باشد نه آغاز بود
3 تن زنده را در جهان جای از وست خم چرخ گردنده بر پای از وست
4 از آن پس که آورد گیتی پدید همه هرچه بد خواست و دانست و دید
1 دل از دین نشاید که ویران بود که ویران زمین جای دیوان بود
2 نگه دار دین آشکار و نهان که دین است بنیان هر دو جهان
3 پناه روانست دین و نهاد کلید بهشت و ترازوی داد
4 در رستگاری ورا از خدای ره توبه و توشهٔ آن سرای
1 جهان ای شگفتی به مردم نکوست چو بینی همه درد مردم از وست
2 یکی پنج روزه بهشتست زشت چه نازی به این پنج روزه بهشت
3 ستاننده چابک رباییست زود که نتوان ستد باز هرچ او ربود
4 سراییست بر وی گشاده دو در یکی آمدن را شدن ، زآن به در
1 چو دریاست این گنبد نیگون زمین چون جزیره میان اندرون
2 شب و روز بر وی چو دو موج بار یکی موج از و زرد و دیگر چو قار
3 چو بر روی میدان پیروزه رنگ دو جنگی سوار این ز روم آن ز زنگ
4 یکی از بر خنگ زرین جناغ یکی بر نوندی سیه تر ز زاغ
1 گهر های گیتی به کار اندرند ز گردون به گردان حصار اندراند
2 به تقدیر یزدان شده کارگر چو زنجیر پیوسته در یکدگر
3 پهارند لیکن همی زین چهار نگار آید از گونه گون صد هزار
4 به هر یک درون از هنر دستبرد پدیدست چندانکه نتوان شمرد
1 کنون زین پس از مردم آرم سخن که گیتی تمام اوست ز آغاز وبن
2 به گیتی درون جانور گو نه گون بسند از گمان وز شمردن فزون
3 ولیک از همه مردم آمد پسند که مردم گشادست و ایشان به بند
4 خرد جانور به ز مردم ندید که مردم تواند به یزدان رسید
1 چنین دان که جان برترین گوهر است نه زین گیتی از گیتی دیگرست
2 درفشنده شمعیست این جان پاک فتاده درین ژرف جای مغاک
3 یکی نور بنیاد تابندگی پدید آر بیداری و زندگی
4 نه آرام جوی و نه جنبش پذیر نه از جای بیرون و نه جای گیر
1 یکی کار جستم همی ارجمند که نامم شود زو به گیتی بلند
2 اگر نامهٔ رفتنم را نوید دهند این دو پیک سیاه و سپید
3 به رفتن بود خوش دل شاد من به نیکی کند هرکسی یاد من
4 مهی بُد سر داد و بنیاد دین گرانمایه دستور شاه زمین
1 کنون ز ابر دریای معنی گهر ببارم ، گل دانش آرم به بر
2 فزایم ز جان آفرین شاه را که زیباست مر خسروی گاه را
3 شه ارمن و پشت ایرانیان مه تازیان ، تاج شیبانیان
4 ملک بودلف شهریار زمین جهاندار ارّانی پاک دین