پیشی ز هنر طلب نه از از انوری ابیوردی مقطع 479
1. پیشی ز هنر طلب نه از مال
اکنون باری که میتوانی
...
1. پیشی ز هنر طلب نه از مال
اکنون باری که میتوانی
...
1. هر آنگه که چون من نیایم نخوانی
چنان باشد ایدون که آیم برانی
...
1. گمان مبر که ز بیعیبی عمادست آن
که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی
...
1. مرا پیام فرستی همی که پرسش تو
چو چشم دارم بر من سلام چون نکنی
...
1. دوش مهمان خواجهای بودم
اینت نامردمی و اینت سگی
...
1. تو وزیری و منت مدحت گوی
دست من بیعطا روا بینی
...
1. زهی نفاذ تو در سر کارهای ممالک
گرفته نسبت اسرار حکمهای الهی
...
1. جهان را دلم گفت لطفی کن آخر
دلت سیر ناید ز چندین سفیهی
...
1. بزرگوارا با آنکه معرضم ز سخن
چنانکه باز ندانم کنون زردف روی
...
1. صفهای را نقش میکردند نقاشان چین
بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی
...
1. مرا دوستی گفت آخر کجایی
چرا بیشتر نزد ما مینیایی
...