49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار امیر معزی نیشابوری / قصاید امیر معزی نیشابوری

قصاید امیر معزی نیشابوری

1 ای ساقی نو آیین پیش آر جام زرین می ده به دست سلطان بر یاد فتح غزنین

2 گر چیره شد سلیمان یک چند بر شیاطین امروز شاه سنجر شد چیره بر سلاطین

3 پیلان شدند خسته خصمان شدند غمگین خصمان ز درد و حسرت پیلان به تیغ و زوبین

4 درهم شدند لشکر برهم زدند همگین آن تاج‌های زرین و آن تخت‌های سیمین

1 از آن دندان چون پروین مرا شد دیده پر پروین وزان رخسار چون نسرین مرا شد دیده چون نسرین

2 روا باشدکه نسرین خیزد از نسرین به طبع اندر ولیکن‌ کی روا باشد که پروین خیزد از پروین

3 اگر بنماید آن دلبر به چین و هند یک ساعت بریده زلف خَم در خَم شکسته جَعد چین در چین

4 شود چون جعد او پرچین شود چون ‌زلف او پرخم رخ صورتگران هند و پشت بتگران چین

1 جشنی‌ است بس مبارک عیدی‌ است بس همایون بر شهریار گیتی فرخنده باد و میمون

2 شاهی که طلعت او هر روز بندگان را عیدی بود مبارک جشنی بود همایون

3 آنجا که هست ‌کامش باکام اوست دولت وانجا که هست رایش بارای اوست گردون

4 تا آخته است خنجر پرداخته است ‌گیتی از دشمنان مُفْسِد وز حاسدان ملعون

1 زمان چو خلد برین شد زمین چو چرخ برین کنون‌که صدر زمان شد وزیر شاه زمین

2 ز فر شاه زمین و ز قد‌ر صدر زمان همی بنازد خُلد برین و چرخ برین

3 مقدری‌ که فلک را به صنع و قدرت خویش نطاق و منطقه کرد از مجره و پروین

4 به فضل خویش بیفروخت دین احمد را چوکرد احمدبن فضل را زخلق‌گزین

1 نوروز بساط نو گسترد به گلزاران در باغ بساط دی بربود چو عیاران

2 بشکفت بهار نو شرط است نگار نو ما و می و یار نو بر دامن کهساران

3 خوش گشت کنون عالم شادند بنی‌آدم دلها همه شد خرّم خاصه دل میخواران

4 شد باغ پر از دیبا شد دشت بر از مینا بر هر دو بود زیبا می خوردن هشیاران

1 جهان را یادگارست از سلاطین شه ایران و توران ناصرالدین

2 ملک سنجر ولی‌عهد ملک شاه خداوند ملوک مشرق و چین

3 فروزان آفتابی عالم افروز که او را آسمان تخت است یا زین

4 رکاب او به مرو شاهجان باد نهیب او به ترکستان و غزنین

1 خدایگان زمان است و شهریار زمین سپاهدار جهان است و پهلوان ‌گزین

2 چو پادشاه چنین باشد و سپهسالار سزای هر دو بباید یکی وزیر چنین

3 به حق شدست ملک را وزیر فخرالملک چنانکه بود ملک شاه را قوام‌الدین

4 موافق است پسر با پسر در این ‌گیتی مساعد است پدر با پدر به خلد برین

1 آفرین‌باد آفرین بر خسرو روی زمین سایهٔ یزدان ملکشاه آفتاب داد و دین

2 آن‌که دولت را جلال است آن‌که ملت را جمال آن‌که امت را مُغیث است آن‌که سنت را معین

3 سیّد شاهان عالم ناصر دین خدای خسروی کاو رُکن اسلام است و رُکنُ‌الْمسلمین

4 دولت او سازگار و نصرت او راهبر مشرق او را در یسار و مغرب او را در یمین

1 این روزگار فرخ وین موسم همایون بر تاج دین و دنیا فرخده‌باد و میمون

2 خاتون باک‌سیرت کاندر سرای دولت هرگز بزرگتر زو ننشست هیچ خاتون

3 هست از همه بزرگان در شرق و غرب عالم با دولتی دگرسان با حشمتی دگرگون

4 با قدر او ز گردون کس را سخن نشاید زیرا که هست گردون در پیش قدر او دون

1 خدایا دور کن چشم بد از این دولت میمون وزین شاه مبارک رای ملک آرای روزافزون

2 شه‌شرق ارسلان ارغو که هست اندر جهانداری به بهروزی چو اسکندر به بیروزی چو افریدون

3 به هر ماهی که نوگردد نصیب او ز هفت اختر یکی ملک است دیگر سان یکی فتح است دیگرگون

4 خردمندان دولت را به تاریخ فتوح اندر شگفتیها زیادت گشت ازین معنی که رفت اکنون

آثار امیر معزی نیشابوری

49 اثر از قصاید امیر معزی نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید امیر معزی نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی