2 اثر از قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری

1 نماز شام، چو پنهان شد آتش اندر آب سپهر چهره بپوشید زیر پر غراب

2 چو بر کشید سر از باختر علامت شب فرو کشید عَلَم‌دار آفتاب طناب

3 هوا نهان شد در زیر خیمه ازرق زمین نهان شد در زیر خرقه سنجاب

4 هوای مشرق تاری تر از شب شبه‌گون کنار مغرب رنگین تر از عقیق مذاب

1 عنان همت مخلوق اگر بدست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟

2 گر اعتقاد درستست، اعتراض محال ور اعتراض ثوابست، اضطراب خطاست

3 بلاست جستن بیشی و پیش دستی باز همیشه همت ما مبتلای این دو بلاست

4 بجد و جهد نگردد زیادت و نقصان هر آنچه بر من و بر تو ز روزگار قضاست

1 خوشاباد سحرگاهی، که بر گلشن گذر دارد که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد

2 گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد

3 دم عیسیست، پنداری، که مرده زنده گرداند پی خضرست، پنداری که عالم پر خضر دارد

4 سحرگه باد شبگیری بگل بر، ساحری سازد چنان گویی کلید سحر در دست سحر دارد

1 اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد

2 تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد

3 اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی من آن مویم که در توفان و در دوزخ مکان دارد

4 اگر با موی و با موری شبانروزی شوم همره نه موی از من خبر یابد، نه مور از من نشان دارد

1 الا یا مشعبد شمال معنبر بخار بخوری تو، یا گرد عنبر؟

2 نه روحی، ولیکن چو روحی مصفا نه نوری، ولیکن چو نوری منور

3 چو آرام گیری هوای تو بی جان چو جنبش پذیری فضا بر تو جانور

4 نفسهای فردوسیانی بصنعت روانهای روحانیانی بگوهر

1 سپیده دم، چو از گردون نهان شد گوهرین پیکر زمین ساجگون بنهاد تاج عاجگون بر سر

2 هوای قیر گون بر چد نقاب قیرگون از رخ برآمد روز روشن تاب از فیروزه گون منظر

3 شعاع صبح زرین کرد ارکان فلک یک ره ضیای روز سیمین کرد اطراف زمین یکسر

4 ز تیغ کوه خورشید جهان افروز شد پیدا بسان چتر یاقوتین بلشکرگاه اسکندر

1 نسیم زلف آن سیمین صنوبر مرا بر کرد دوش از خوابگه سر

2 گل افشانان ببالینم گذر کرد پیامی داد ازان معشوق دلبر

3 عتاب آمیز گفت: ای سست پیمان نیاید گفتهای تو برابر

4 میان ما و تو عهد این چنین بود که چون من دیگری گیری تو در بر؟

1 خیز، ای بت بهشتی، آن جام می بیار کار دی بهشت کرد جهان را بهشت وار

2 نقش خورنقست همه باغ و بوستان فرش ستبرقست همه دشت و کوهسار

3 فرشی فگنده دشت، پر از نقش بافرین تاجی نهاده باغ، پر از در افتخار

4 آن چون بهار خانه چین پر از نقش چین این چون نگار خانه مانی پر از نگار

1 وقت گل سوری، خیز ای نگار بر گل سوری می سوری بیار

2 بر بط سغدی را گردن بگیر زخمه زیر و بم او برگمار

3 زان می نوشین، که چو جانم بدی گر شدی اندر تن من پایدار

4 آنکه بود در تن آزادگان از همه شادی و طرب دستیار

1 ای آفتاب ملک، رهی خفته بود دوش غایب شده ز عقل و جدا مانده ای ز هوش

2 وقت سحر، که چشم شود باز از قضا دیدم بکوی خلقی ماننده سروش

3 گفتند بنده را که: اغل را شه جهان از بندگان بنده زنی هدیه داد دوش

4 حکم خدای و حکم خداوند نافذست من بنده مطیعم و فرمان بر خموش

آثار عمعق بخاری

2 اثر از قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری شعر مورد نظر پیدا کنید.