2 اثر از قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری

1 عنان همت مخلوق اگر بدست قضاست چرا دل تو چراگاه چون و چند و چراست؟

2 گر اعتقاد درستست، اعتراض محال ور اعتراض ثوابست، اضطراب خطاست

3 بلاست جستن بیشی و پیش دستی باز همیشه همت ما مبتلای این دو بلاست

4 بجد و جهد نگردد زیادت و نقصان هر آنچه بر من و بر تو ز روزگار قضاست

1 الا یا مشعبد شمال معنبر بخار بخوری تو، یا گرد عنبر؟

2 نه روحی، ولیکن چو روحی مصفا نه نوری، ولیکن چو نوری منور

3 چو آرام گیری هوای تو بی جان چو جنبش پذیری فضا بر تو جانور

4 نفسهای فردوسیانی بصنعت روانهای روحانیانی بگوهر

1 خیز، ای بت بهشتی، آن جام می بیار کار دی بهشت کرد جهان را بهشت وار

2 نقش خورنقست همه باغ و بوستان فرش ستبرقست همه دشت و کوهسار

3 فرشی فگنده دشت، پر از نقش بافرین تاجی نهاده باغ، پر از در افتخار

4 آن چون بهار خانه چین پر از نقش چین این چون نگار خانه مانی پر از نگار

1 دوش آن صنم سنگدل سیم بنا گوش آمد بر من تنگ دل و خسته و مدهوش

2 دو نرگس مخمور چو دو نایژه خون دو لعل گهر پوش چو دو ناوچه نوش

3 ای عارض سیمینش پر از قطره سیماب ای زلفک مشکینش پر از عنبر پر جوش

4 دو لب چو دو تا لعل و دو یاقوت شکر بار دو رخ چو دو گلبرگ و دو خورشید زره پوش

1 نماز شام، چو پنهان شد آتش اندر آب سپهر چهره بپوشید زیر پر غراب

2 چو بر کشید سر از باختر علامت شب فرو کشید عَلَم‌دار آفتاب طناب

3 هوا نهان شد در زیر خیمه ازرق زمین نهان شد در زیر خرقه سنجاب

4 هوای مشرق تاری تر از شب شبه‌گون کنار مغرب رنگین تر از عقیق مذاب

1 خیال آن صنم سرو قد سیم ذقن بخواب دوش یکی صورتی نمود بمن

2 هلال وار رخ روشنش گرفته خسوف کمند وار قد راستش گرفته شکن

3 هزار شعله آتش فروخته در دل هزار چشمه توفان گشاده کرده ز تن

4 نه بر دو عارض گل رنگ او نشانه گل نه گرد سینه سیمین او نسیم سمن

1 سپیده دم، چو از گردون نهان شد گوهرین پیکر زمین ساجگون بنهاد تاج عاجگون بر سر

2 هوای قیر گون بر چد نقاب قیرگون از رخ برآمد روز روشن تاب از فیروزه گون منظر

3 شعاع صبح زرین کرد ارکان فلک یک ره ضیای روز سیمین کرد اطراف زمین یکسر

4 ز تیغ کوه خورشید جهان افروز شد پیدا بسان چتر یاقوتین بلشکرگاه اسکندر

1 اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد

2 تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد

3 اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی من آن مویم که در توفان و در دوزخ مکان دارد

4 اگر با موی و با موری شبانروزی شوم همره نه موی از من خبر یابد، نه مور از من نشان دارد

1 مست و شادان در آمد از در تیم کرده بیجاده جای در یتیم

2 زیر خط زبر جدش میمی زیر زلف معنبرش صد جیم

3 زیر آن جیم طوبی و فردوس زیر این میم کوثر و تسنیم

4 پشتم از جیم او چو جیم دو تا بر من از میم او جهان چون میم

1 وقت گل سوری، خیز ای نگار بر گل سوری می سوری بیار

2 بر بط سغدی را گردن بگیر زخمه زیر و بم او برگمار

3 زان می نوشین، که چو جانم بدی گر شدی اندر تن من پایدار

4 آنکه بود در تن آزادگان از همه شادی و طرب دستیار

آثار عمعق بخاری

2 اثر از قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار عمعق بخاری شعر مورد نظر پیدا کنید.