2 اثر از قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اهلی شیرازی / دیوان اشعار اهلی شیرازی / قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار

قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار اهلی شیرازی

حمدی از حد افزون و سپاسی از قیاس بیرون سزاوار صانع بیچون که به کلک صنایع نگار بدایع آثار بر صحایف لطایف روزگار نظم قصیده موجودات با حسن صفات رقم کرده. ,

الذی لا اله الا هو والذی لم یلد ولم یولد و صلوات تامات و تحیات زاکیات بر سرور کاینات و خلاصه موجودات صاحب المعجزات و الآیات یعنی محمد مصطفی صلی الله علیه و آله. ,

3 در نظم وجود همه پیغمبر مرسل چون قافیه در آخر و ملحوظ در اول

و درود بیکران بر آل و اولاد او باد. ,

1 نسیم کاکل مشکین کراست چون تو نگار شمیم سنبل پرچین کجاست مشک تتار

2 شمیم خیزد از آهو ولی نه زین خوشتر نسیم گل وزد اما چنین نه عنبر بار

3 نسیم کاکل مشکین کرا خیزد از این خوشتر شمیم سنبل پرچین کجا ریزد چنین عنبر

تقطیع: مفاعلین مفاعلین مفاعلین ,

1 هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم تو لاله وار نشین چشم جان پر خون دار

2 دگر بروی خوش گل که دیده دوخته مرغ چو دیده ز آتش گل سوخت پاو سر هموار

3 بسکه بلبل چشم بر روی خوش گل دوخته لاله وارش چشم پرخون زآتش گل سوخته

تقطیع: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن ,

1 وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر تنی که جز بسر سر تواند این رفتار

2 خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار

3 ولی نبود شکر در خور تو بازم ده که هستم از طلبت زار و تو از آن بیزار

4 اگر ز شاخ شکر گفته ام بهست رواست به خون جگر، حق آنم گهر رواست نثار

1 همه ملوک جهان بنده کرده دهرت از آن که هرگز از چو تویی کس ندیده استحقار

2 دگر ز جود تو یابد چو عالمی شادی به مردی و به کرم عالمی بگیر و بدار

3 بود به مردی دیگر کسی مثال تو کم زمانه مثل تو کم یابد از همه اخیار

4 ممکن نه که هرگز چو تو یابد عالم

1 از آنکه چهره بر افروخته گلت راهست مرا فروخته رخ شمع رویت از انوار

2 لبت چو میشکند گلشکر در آ دیگر دمی دگر بچمن مشک کن بچشمان خوار

3 تو رخ چو گل مکن ایماه از سمن پنهان بگلرخی مه من قدر از سخن بردار

4 از چهره افروخته گل را مشکن افروخته رخ مرو تو دیگر بچمن

1 همیشه دشمنش آنجا ز اهل نار بود از آنکه می فتد اینجا بعالم پندار

2 سیه شدست جهان زان بخصم ملعونش که از عذاب و غمش تیره گون بود ابصار

3 دشمنان ز اهل نار یستمعون انکم فی العذاب مشترکون

تقطیع: فاعلاتن مفاعلن فعلات ,

دل برد از نقش سنگین ,

2 خمیر مایه گرفته آفتاب از کرمت که میبرد همه خشک و تر از وی این اذخار

3 لوای فتح تو شد چون سحاب در خدمات که می برد برکاتش شمال در اقطار

آفتاب از کرمت در خدمات ,

1 نشان فضل بنام کسیست طغرایش که سالهای بسی دیر باد و خواهد بود

2 همیشه خاتم اقبال و خطبه دولت بنام میرعلیشیر باد و خواهد بود

3 عدوی دولت او دست قدرتش یارب چو دست دشمن دین زیرباد و خواهد بود

آثار اهلی شیرازی

2 اثر از قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید مصنوع - قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر در دیوان اشعار اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.