حمدی از حد افزون و سپاسی از اهلی شیرازی قصیده 1
1. حمدی از حد افزون و سپاسی از قیاس بیرون سزاوار صانع بیچون که به کلک صنایع نگار بدایع آثار بر صحایف لطایف روزگار نظم قصیده موجودات با حسن صفات رقم کرده.
...
1. حمدی از حد افزون و سپاسی از قیاس بیرون سزاوار صانع بیچون که به کلک صنایع نگار بدایع آثار بر صحایف لطایف روزگار نظم قصیده موجودات با حسن صفات رقم کرده.
...
1. نسیم کاکل مشکین کراست چون تو نگار
شمیم سنبل پرچین کجاست مشک تتار
...
1. هوا بسبزه گهر ریخت بلبل آب از چشم
تو لاله وار نشین چشم جان پر خون دار
...
1. وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر
تنی که جز بسر سر تواند این رفتار
...
1. همه ملوک جهان بنده کرده دهرت از آن
که هرگز از چو تویی کس ندیده استحقار
...
1. از آنکه چهره بر افروخته گلت راهست
مرا فروخته رخ شمع رویت از انوار
...
1. همیشه دشمنش آنجا ز اهل نار بود
از آنکه می فتد اینجا بعالم پندار
...
1. دل برد از نقش سنگین
...
1. نشان فضل بنام کسیست طغرایش
که سالهای بسی دیر باد و خواهد بود
...
1. کلک ملک سخن که سخیست
دم توفیق همدمت بوده
...
1. سرور ملک کرم حاکم دهر
کامل کارگه اهل کمال
...