1 بود پیری کرخ به کشور روم از سعادات دنیوی محروم
2 کوش گردیده کند و پشت نگون دست و پا چنکوک و بخت زبون
3 لمتر و زشت و ناتراشیده دل خروشیده تن خراشیده
4 گشته ز آب دماغ و آب دهن دائما خشک مغز و تر دامن
1 چون گذارت فتد به گورستان بر مزار گذشتگان برخوان
2 که سلام علیکم ای احباب ای اسیران خاک و رفته به خواب
3 ای به صد آرزو غنوده به خاک دارم امید از شه سهاک
4 اولا رهروان و مردان را معنی سیر رهنوردان را
1 روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ
2 ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک
3 نعمت و ناز رخت بسته ز کوی سر به چوگان تن فتاده چو گوی
4 گشته در خانقاه گوشه نشین داده بر باد هوش و دانش و دین
1 اندرین دیولاخ تا کی و چند سر بچنبر درون و دل دربند
2 خلعت جاودان بگیر و بپوش باده ارغوان بخواه و بنوش
3 تا گشائی بسوی گردون پر ببری بند و بشکی چنبر
4 عزم ره کن که دیرگاهستی چشم یاران تو را برا هستی
1 ای مدرسه مزینیه ای روضه دلکش سنیه
2 ای مهد بنات فخر و عصمت مقصوره امهات حکمت
3 ای گلبن هوش را گلستان اطفال وجود را دبستان
4 ای ستر عرائس معانی ای چرخ نجوم آسمانی
1 کیش زرتشت را سه پایه بود هر یکی را به چرخ سایه بود
2 کاخ هستی بود برین سه ستون ماه و برجیس و مهر بر گردون
3 هر که رو کرد سوی دین بهی شد رکاب تنش ز درد تهی
4 گفت جستم براه دین پیشی استوارم به نیک اندیشی
1 یکی بنگر این نامه نامور به هر بیت از آن درج درجی گهر
2 که فردوسی طوسی استاد فن به نظمش بیاراست روی سخن
3 نهشته کسی یادگاری کزین به از این ز شاهان ایران زمین
4 زهی این نکو نامه پارسی که گر خود بخوانیش صد بارسی
1 منطقه اطلس بلند رواق که معدل برو کنند اطلاق
2 هر دو قطبش دو قطب عالم گیر در شمالش بنات نعش صغیر
3 دومین منطقه سپهر بروج کرده بر چرخ ثابتات عروج
4 گذرد در دو نقطه این تدویر از معدل ببین و باش بصیر
1 گشت چون فاروق بر مسند مکین خلق خواندندش امیر المؤمنین
2 کارها با تیغ کج فرمود راست داد مظلوم از ستمگر باز خواست
3 بود روزی بر سریر عدل حق برده در فکرت سبق از ماسبق
4 اختران آسمان دین و داد یعنی اصحاب رسول پاکزاد