3 اثر از رستم نامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رستم نامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

رستم نامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 اندرین دیولاخ تا کی و چند سر بچنبر درون و دل دربند

2 خلعت جاودان بگیر و بپوش باده ارغوان بخواه و بنوش

3 تا گشائی بسوی گردون پر ببری بند و بشکی چنبر

4 عزم ره کن که دیرگاهستی چشم یاران تو را برا هستی

1 به نام ایزد این نغز و زیبانگار که آراست رخساره همچون بهار

2 برون آمد از پرده چون آفتاب پراکنده از گیسوان مشک ناب

3 چو شاخی که در خاک شد پایه اش گرفته کران تاکران سایه اش

4 ز گوهرش برگ است و از سیم شاخ برش انگبین است و بالا فراخ

1 نام تل کواکب اندر دست گر بخنصر شماری از سوی شست

2 زهره و مشتری زحل خورشید تیر و بهرام و ماه دان بامید

3 خط قوسی ز شمس سوی زحل زهره را شد خرام در جدول

4 خط قوسی ز زهره تا برجیس خط بهرام دان بنفس نفیس

1 روان را بدانش ستایش نمود سخن را ترازوی دانش نمود

2 سپس خامه را با زبان جفت کرد نی گنگ را داور گفت کرد

3 زبان هست چون خسروی باشکوه ورا خامه دستور دانش پژوه

4 چنان چون ز دستور پیروز بخت هویدا شود راز سالار تخت

1 هماندم بیامد هزاران سوار کماندار و جاندار و شمشیردار

2 دگر پهلوانان پرخاشخر ز ترک و لرد کرد و گیل و خزر

3 نشسته بر اسبان تازی نژاد بزین اندرون چست چون ابر و باد

4 از آن پهلوانان و گند آوران جهان تنگ شد از کران تا کران

1 که یارد برد زین فروهشته نام به کیخسرو شاهرخ این پیام

2 که ای دانشی مرد یزدان پرست دلت آگه از راز بالا و پست

3 تو چشم مهانی سر بخردان نگهبان جان تواند ایزدان

4 ز نیروی امشاسپندان پاک بزی جاودان روشن و تابناک

1 بود پیری کرخ به کشور روم از سعادات دنیوی محروم

2 کوش گردیده کند و پشت نگون دست و پا چنکوک و بخت زبون

3 لمتر و زشت و ناتراشیده دل خروشیده تن خراشیده

4 گشته ز آب دماغ و آب دهن دائما خشک مغز و تر دامن

1 چو سلطان مظفر از این تیره خاک به گلزار مینو شدش جان پاک

2 جهان را به پور جهانبان سپرد به جز نیک نامی ز گیتی نبرد

3 محمد علی شاه با فر و هنگ ز آیینه ملک بسترد زنگ

4 زمین را پر از دانش و داد کرد بداد و دهش کشور آباد کرد

1 گفت تیمور که این ملک شود برهم و درهم نو شود واقعه فاجعه قتل محرم

2 لشکر صبر گریزد که چنین خواسته ایزد ملک ری جمله به یغما رود و کس نستیزد

3 نعره توپ وتفنگ از در و دیوار خروشد بگریزد سر لشگر نتواند که بکوشد

4 غارت و قتل در آن ناحیه تا چند بماند شاه ایران به کمند افتد و در بند بماند

1 ای آن شهریاری که دیهیم و تخت نبیند چو تو شاه پیروز بخت

2 نیارد ستاره چو تو روشنی ندارد چو تو چرخ شیر اوژنی

3 بدین گیتی اندر توئی کدخدای توئی نیز او را به دیگر سرای

4 درود خدا بر سرشت تو باد بر آن باغ و بستان و کشت تو باد

آثار ادیب الممالک فراهانی

3 اثر از رستم نامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رستم نامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.