3 اثر از شورشنامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شورشنامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

شورشنامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 ستمدیده برداشت فرمان شاه بصد شکر بیرون شد از بارگاه

2 روان شد سوی خان حاکم چنان که سودش سر از فخر بر آسمان

3 چو حاکم فرو خواند توقیع شاه بن بختش آمد بر از اوج ماه

4 طلب کرد مردان کارآزمای همان پهلوانان مشگل گشای

1 رسیدند گردان خونخوار یل نشان شد تنت پیش تیر اجل

2 کنون حکم و مأمور سلطان رسید فراوان سپاه از فراهان رسید

3 برون آمدستند از خانقاه شود روز روشن بچشمت سیاه

4 بکوبند بالا و پست تو را ببرند زین خانه دست ترا

1 سراینده داستان نوی رقم زد بر این صفحه بانوی

2 که دانند مردان این کهنه دز زنان را نباشد سزاوار عز

3 بجز کجروی نیست در کارشان خط راست ناید بپرگارشان

4 ندیدی مگر بانوی خانقاه بجادو برد عابدان را ز راه

1 پس آنگه یکی توسنی تند خواست بر آمد ببالای او گشت راست

2 همی چست راند آن سبک روح را یم قلزم وکشتی نوح را

3 تو گفتی که ماهی است بالای ابر و یا آفتابی به درش هژبر

4 تکاور همی راند در دشت و کوه سواران بگردش گروها گروه

1 ببر خواند شهزاده دانا دبیر بدو گفت کی شخص روشن ضمیر

2 یکی چامه بنویس چون روی حور که باشد در او از تف نار نور

3 رقم ساز بر حکمران عراق که ای از تو ویران سرای نفاق

4 به الطاف شامل سرافراز باش ز آواز گیتی پر آواز باش

1 ستمدیده برداشت فریاد و آه که ای رفته عدلت ز ماهی بماه

2 ز جفتم که با ناله جفت آمدم شب و روز بی خورد و خفت آمدم

3 مرا جفت بیگانه خویش گشت که در آشنائی بداندیش گشت

4 مرا یار بی مهر ازکید دهر چنان مار بی مهره افکند زهر

1 خروشان و جوشان و گریان و زار روان شد سوی درگه شهریار

2 بغلطید بر خاک و نالید سخت که ای در خور تاج و دارای تخت

3 که ای شاه با عدل فرو نگین به درگاه تو صد چون طغرل تگین

4 بمردی ستان داد من از زنی بخوان از بر افسون اهریمنی

1 پس آنگه در ایوان خود بنگریست برآورد آهی و از جان گریست

2 ندانستم ای خانه ویران شوی ابا خاک تاریک یکسان شوی

3 ندانستم این گنبد لاژورد کند روی سرخم بدینگونه زرد

4 ندانستم این چرخ کین آورد ستاره به خونم کمین آورد

1 نشستی بایوان ونازی ببخت ندانی که وارون شدت تخت و بخت

2 توئی خفته اکنون بچرم پلنک ندانی که بر سینه ات خورده سنگ

3 بمغز افکنی گرمی باده را نداری خبر حکم شهزاده را

4 هلا غرقه در خون شود پیکرت بکوبند این قلعه را بر سرت

1 بفرمود تا زین بر اسبان نهند نوید بشارت بکیوان دهند

2 بر آرند چون باد پای از صطبل نوازند شیپور و کوبند طبل

3 ز جوش نی و غرش کرنای تو گفتی که گیتی در آمد ز جای

4 بدین گونه یکسر سوار آمدند شتابان سوی کارزار آمدند

آثار ادیب الممالک فراهانی

3 اثر از شورشنامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر شورشنامه در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.