26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 ای ظهور تو چنان پدری کاشف راز یخرج المیت

2 گل و ریحان باغ چون نشدی باری آخر کرفس باش و شبت

1 عمید سلطنه سردار امجد آنکه ندید دو چشم گیتی چون او یکی سپهبد راد

2 دو چیز بنده فرمان اوست خامه و تیغ دو چیز زنده بگفتار اوست دانش و داد

3 از آن دو چیز شود پایه هنر ستوار ازین دو چیز بود خانه خرد آباد

4 بدان دو خرگه بیداد را زند آتش بدین دو بنگه فرهنگ را نهد بنیاد

1 سید یحیی دولت آبادی تازه در سلک آدمی شده ای

2 وین عجب تر که در معارف ملک تو رئیس اکادمی شده ای

1 دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

2 می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی وافکند از این ترانه اندر جهان خروشی

3 طفلان پی چغندر با جهد و سرعت اندر چون صوفئی قلندر دنبال دیگ جوشی

4 ناگه درشکه خان از آن طرف گذر کرد خان اندر او نشسته با کر و فر و جوشی

1 مدار غصه که خون منت حلال بود مشو غمین که نیاید ز حلق کشته صدا

2 اگر نه باورت آید ز بعد کشته شدن مرا مخوان که به جان پاسخت دهم به ندا

3 ز جان تهی باد آن دل که از غم تو تهی ز تن جدا باد آن سر که از در تو جدا

4 اگر به آدم قلنا اهبطو رسید ز حق پس از خطاب کلا حیث شئتمار غدا

1 فروشد به فرمان یزدان پاک ز رخشنده گردون بر این تیره خاک

2 یکی نامه آسمانی بدست نبشته در آن راز بالا و پست

3 همه رازها در دل یکدیگر نهفته چو شیرینی اندر شکر

4 کلید در این فرزنده گنج سپرده است در پنجه هفت و پنج

1 عاشق شدی عجوزه دنیا را با این خمیدگی و کهن سالی

2 اندر قمار بیع وطن دایم کارت مجاهدی شد و دلالی

3 صال الجحیم باشی و دیدارت والله قد نقطع اوصالی

4 من عضوها تفرق اعضائی فی بابها تقطع اوصالی

1 دلبر ماه پیکر خود را دیدم اندر چمن که گل میچید

2 خار گل دست آن پریرخ را کرد مجروح و او همی خندید

3 گفتمش خنده چیست با من گفت گل به از خود نمی تواند دید

1 مرا ز روی تعصب معاندی پرسید پدر ز روی چه معنی نداشت روح الله

2 جواب دادم و گفتم که او مبشر بود ز احمد قرشی بر جمیع خلق الله

3 مبشر از پی آنرا که مژده زود آرد روا بود که دو منزل یکی کند در راه

1 یگانه رادی کش کردگار بی همتا گزیده است به پیغمبری و وخشوری

2 ز تنگبار خدائی به تیمسار خرد رسید نامه که از وی گرفت دستوری

3 بکار خانه وی آفتاب مزدوری است که شب نخسبد و آید پگه به مزدوری

4 ز دارو و برد سپاهش سپهر برد از یاد شکوه چتر کیانی و تخت شاپوری

آثار ادیب الممالک فراهانی

26 اثر از مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی