1 سال اشغال رفته از هجرت شب سه شنبه سلخ ماه صفر
2 گشت در برج دلو کنگره منعقد ز اجتماع پنج اختر
3 پنج کوکب شدند با هم یار تیر و برجیس و زهره شمس و قمر
4 صحبتی ساز کرده طولانی از برای دفاع جنس بشر
1 ایا نسیم صبا با وزیر داخله گوی که ای فکنده به گیتی ز دانش آوازه
2 از آن پس که پراکنده گشت دفتر ملک ز فکر روشن پاک تو یافت شیرازه
3 رهی به بارگهت قطعه ای فرستادم که یافت روی عروس سخن،از آن غازه
4 برای پاسخ آن قطعه دیرگاهی شد که تو به غفلتی ای خواجه، من به خمیازه
1 بحاجی رضاخان دکتر بگوی که جام طمع را حمیه توئی
2 چو از دوده حارث کلده ای گل بوستان سمیه توئی
3 چو عم تو باشد زیادبن صخر ز انصار آل امیه توئی
1 آن هفت خطی که برنگارند بر صفحه دهر اهل تنمیق
2 ثلث است و محتقق است و توقیع ریحان و رقاع و نسخ و تعلیق
1 تو ای خاکدان پی برافراز آبی نپائی گر ایوان افراسیابی
2 گر ایوان افراسیابی نپایی ازیرا که پی بر نهاده به آبی
3 یکی بحر بی ساحلی بر غریقان ولی تشنگان را تفیده سرابی
1 ملک ایران در دو عهد از دست افغان شد خراب نام افغان زین سبب در گوش ما شوم آمده
2 آن یکی در دولت مشئوم شه سلطان حسین بس خرابیها ز افغان کاندرین بوم آمده
3 باز در عهد مظفر شه ز افغان شد چنانک خوردنی زهر هلاهل شهد زقوم آمده
4 لیک فرق این دو افغان را که شد در این دو عهد گویمت کاندر نظر پیدا و معلوم آمده
1 منتظم الدوله فیروز بخت داور گردون فر کیوان شکوه
2 یافت چو مه ماهچه رایتش کرسی فیروزه ز فیروزه کوه
3 اختر فیروز مرا ره نمود در بر آن خواجه دانش پژوه
4 عکس رخش بر ورق انداختم با صفی از ناموران همگروه
1 بیا که همره موسی شویم در که طور پی کلیم خدا آن مخاطب طوری
2 که دامنم بگرفته است و می کشد عشقش چنانچه گرسنه گردد کنار کندوری
1 صاحبا چند خفته ای در مهد بجنابت ز عین ناپاکی
2 آفتابم من ارشنیدستی قصه آفتاب و سکاکی
1 ولی نعمتا ای که مهر کفت رباید ز ماه درخشنده ضو
2 کمالت چو کوه متین دیر پای خیالت چو ماه معین تندرو
3 ثریا بود خوشه آسمان نموده ز گشت عطایت درو
4 بخاک درت هست عرضی مرا گرت التفاتی است یکدم شنو