15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 زهی کاخ سرفراز که چرخ معلقی ز رشکش کند طراز ز دیبای ازرقی

2 بنزد من این رواق بود بر زنه طباق کنم ثابت این سخن ببرهان منطقی

3 ازیرا که آسمان بتازد ز آفتاب کند چرخ آفتاب در این بام جوسقی

4 اگر کرده ماه و مهر ز نور و شعاع چهر بشطرنج نه سپهر وزیری و بیدقی

1 ای تاجر بی ثروت سوداگر بی مایه ایوان تو بی دیوار بستان تو بی سایه

2 بستان ترا پژمان هم سوسن و هم سنبل ایوان ترا ویران هم پیکر و هم پایه

3 در بوته غمازان بگداخته همچون زر در بزم شش اندازان درباخته سرمایه

4 انده بتو وابسته از باب الی المحراب نکبت بتو پیوسته از بدو الی الغایه

1 دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

2 می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی وافکند از این ترانه اندر جهان خروشی

3 طفلان پی چغندر باجهد و سرعت اندر چون صوفئی قلندر دنبال دیگجوشی

4 ناگه درشکه خان از آن طرف گذر کرد خان اندر او نشسته باکر و فرو جوشی

1 فغان کن ماتم شمس المعالی شکست آمد بر این طاق هلالی

2 ز سوگش جامه ایام گردید سیاه و تیره چون رخت لیالی

3 جهان پر شد زغم تا از وجودش سرای عنصری گردید خالی

4 حکیمی کز هنر برتر نهاده است زنه گردون و هفت اختر نهالی

1 تخت با تاج همی گفت که ای افسر کی گر شهنشاه کند عزم سپاهان از ری

2 آذر افروزد در دشت عراق از آزار فروردین گردد بستان سپاهان در ری

3 کوه در زلزله افتد ز سم اسب یلان دشت پر لشکر جنگی شود از کشور وحی

4 تاج گفت آری گر شاه کند عزم سفر کس نماند که مراو را نشتابد از پی

1 ماه من بر برگ سوری ازغوان ساید همی وز دل سیمین صدف یاقوت تر زاید همی

2 بسدین درجش عقیق و لعل و مرجان پرورد باده گلگون بسیمین جام بپیماید همی

3 حریتم زان پسته خندان که ماهی چند روز با دل خونین لب اندر خنده بگشاید همی

4 حقه سیمش چو چشان منستی کز فراق بر گل سوری عقیق سوده پالاید همی

1 حاج باقر جان بقر بودی چرا بیقور گشتی گاو بودی خر شدستی مار بودی مور گشتی

2 فرض با منکر شدی بر فسق خود اقرار کردی بر تقلب های بی پایان خود مغرور گشتی

3 در هوای انگبین کندوی خود بر باد دادی با دلی سوراخ همچون لانه زنبور گشتی

4 فحش مفتی خورد از مفتی و زر دادی بزاری زر زرت شد بی نتیجه بی زر و بی زور گشتی

1 دانایی و تدبیر ز انفاق و کرم به انفاق و کرم نیز ز دینار و درم به

2 تا نیک ببخشند و بپوشند و نیوشند دینار و درم در کف اصحاب کرم به

3 شمشیر و قلم حامی ملکند بتحقیق اما دل بیدار ز شمشیر و قلم به

4 در مذهب من ساده دروغی به سزاوار زان راست که باور نشود جز بقسم به

1 ای ملک از همتت شد سبز چون بستان گیتی شادمان زی کز تو شد آباد شارستان گیتی

2 گشت محکم با اساس فکرتت بنیاد عالم ماند ستوار از پای همتت بنیان گیتی

3 گرنه عزمت سد شادی گرد عالم راست کردی سیل غم افکنده بودی رخنه در ارکان گیتی

4 راست گویم بی تو گیتی قالبی بیروح باشد زانکه گیتی چون تنستی و تو هستی جان گیتی

1 سراج الهدی حاج ملاعلی که نفسی زکی بود و حبری ملی

2 کنوز حکم در دلش مختفی رموز هدی از لبش منجلی

3 دلش گنجی از ما سوی الله تهی ز اسرار عین الیقین ممتلی

4 فلست اخاف من العاذلین و لم اخش مما یقولون لی

آثار ادیب الممالک فراهانی

15 اثر از غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی